Saturday, December 6, 2008

Tuesday, September 23, 2008

“زبان بدن” مرد ایرانی و دیگر چیزها

پیش از این که به این بپردازم که چه می خواهم بگویم، باید کمی حاشیه بروم تا کار خود را نیز آسان تر سازم. چون می دانم که پرداختن به این مورد کار ساده ای نیست. چون موردی است که زاویه های متفاوت دارد و به هرکدام که نرسی، کارت تک بعدی شده و توازن منطقی اش به هم می خورد. به ویژه که در برهوت خشک عربستان دسترسی به یک کتاب نیز ندارم. تنها چیزی که در اینجا زیاد یافت می شود، وقت است!

به نظر می آید که روشنفکران ایرانی کم کم از حرفهای گذشته از نوع دایی جان ناپلئون در یافتن مقصر خارجی برای فلاکت های داخلی دست بر می دارند و بیشتر با نگاه انتقادی در آینه می نگرند. در این سال ها بررسی ها و تبادل نظر های خوبی پیرامون ویژگی های فرهنگ ایرانی و عقب ماندگی هایش، نقش مهم دروغ گویی و ریاکاری در فرهنگ انسان ایرانی و نکته های پیرامون آن انجام یافته است. در این راستا بزرگان فرهنگ ایرانی در این سال ها بررسی های با ارزشی انجام داده اند که اکنون نمی توانم در اینجا بیاورم چون دسترسی ندارم. با این وجود باید به این مورد نیز توجه کرد که افراط و تفریط خیلی وقت ها دو روی یک سکه هستند. تا دیروز خودمحوری و خود را مرکز جهان و هر تمدن بشری دیدن و هر ناکامی و فلاکت خود را ناشی از توطئه دیگران و دشمنان دانستن و اکنون به آن سو بر افتادن و خودباوری را به زیر انجماد رساندن! این خطر به هر حال وجود دارد تا زمانی که به نقطه تعادل در میان این دو برسیم.

یک جنبه جدی مورد بررسی پیرامون ریاکاری و دو چهرگی فرهنگ ایرانی است. آن چه که در اینجا می خواهم بنویسم، در ادامه این مورد ولی تنها با تمرکز روی رفتار مرد ایرانی است. تنها می خواهم روی یک نکته ویژه دست بگذارم و منتظر انتقاد احتمالی بر یک سونگری و ندیدن این جنبه و آن یکی جنبه و شرایط تاریخی باشم. اما هدف من بیشتر طرح بحث است و تبادل نظر با دیگران. امیدوارم دیگران با صلاحیت بیشتر این مورد را بشکافند و زوایای بیشتری را برایمان باز کنند. این حاشیه روی یکم!

از Body Language یا “زبان بدن” چیزی شنیده اید؟ این واژه ای است که ارتباط و انتقال پیام هایی را می رساند که اعضای بدن، لباس، حالت چهره یا بدن به شکل یک مجموعه واحد در کنار استفاده از زبان یا بدون استفاده از آن به شکل ناخودآگاه انتقال می دهند. این تعریف هر چند که به نظر می رسد که روندی ارادی باشد، اما این گونه نیست. سخن بر سر انتقال پیام به طور غیر ارادی و ناآگاهانه است. به بیان دیگر بدن ما چیزهایی را نشان می دهد و فاش می سازد که شاید ما نخواهیم کسی از آنها آگاه شود. از این روست که برخی از “علوم کاربردی” و شبه علوم (pseudoscience) تلاش در یافتن رمز های “زبان بدن” دارند با هدف هدایت آن و یا خواندن “پیام” های بدن دیگران. در این راستا بازار مکاره ای نیز به راه افتاده و گروهی شارلاتان نیز دکان هایی باز کرده اند و به مردمان ساده اعتماد به نفس را کیلویی در پاکت می فروشند تا یک شبه ره صد ساله روند.

انسان بدون آن که بخواهد، پیام هایی را با بدن خود می فرستد و دریافت می کند. حرکت ابرو و چشم و نگاه، دستها، شکل ایستادن، نشستن، درجه حرارت دست و چیزهای دیگر همه پیام هایی را به محیط اطراف و دیگران انتقال می دهند. گیرندگان این پیام ها اگر آنها را درک کنند، آن چه لازم دارند را می گیرند. برخی اوقات خود نیز آن را درک نمی کنند ولی بدن آن ها ناخودآگاه پاسخ لازم یا غیرلازم را می فرستد. یکی از موقعیت هایی که به این چیزها توجه می شود، مصاحبه های کاری است. سیاستمداران و کسانی که روی صحنه و مورد توجه افکار عمومی هستند، نیز اگر آموزش دیده باشند، به این چیزها توجه دارند و تلاش در هدایت آن دارند. خوب، حاشیه روی دوم هم تمام. چون مورد این نوشته زبان بدن نیست و من نیز متخصص آن نیستم.

اکنون بیاییم با عینک برخی از معیارهای “زبان بدن” به پدیده مرد ایرانی بنگریم و ببینیم که چه می یابیم.

نه، یک حاشیه سوم هم بروم: موجود مورد نظر من که نامش مرد ایرانی است، شما نیستید. خودم هم نیستم. آن یکی است. بنابراین به خودتان نگیرید. شما استثنایی هستید. مرد ایرانی مورد نظر من آنی است که در خیابان راه می رود. سوار مترو و اتوبوس می شود. کارمند بانک و ثبت احوال است و کار شما را راه می اندازد. برایتان روضه می خواند و وقتی با هواپیمای کولردار به مکه مکرمه می رود، پارچه به دیوار خانه خود و همسایه خود آویزان می کند. کنار خیابان بایستید و نگاه کنید. همین که الآن از کنارتان رد شد. خودش است! او مرد ایرانی است. همان خواروبار فروش است که وقتی می پرسید “آقا چقدر شد؟” در پاسخ می گوید: “قابل ندارد.”

او عادت دارد وقتی راه می رود، کمی خود را به جلو خم کند. به نظر می آید که یاد اجداد خودش در چند مرحله قبل از تکامل افتاده است. هنگام راه رفتن معمولا سرش پایین است و آن پایی را که به جلو می گذارد زانویش را هنوز راست نکرده، گام بعدی رابر می دارد. شانه هایش تمایل به جلو دارند و پشتش صاف نیست و کمی قوز می کند. پیام: او اعتماد به نفسش پایین است و خودش خود را حقیر می داند. ولی خودش معتقد است که آدم باید افتاده باشد. کلی صفت برای این رفتار دارد و کلی سخن از بزرگان خود بلد است: “درخت هر چه بارش بیشتر، سرش افتاده تر.” متین است، محجوب است، سنگین است و بسیار صفت خوب دیگر دارد.

وقتی ایستاده اگر دستش به سینه باشد، شانه هایش به جلو تمایل دارند و قفسه سینه اش رو به درون است. اگر در مقابل رییس یا کسی که از او حساب می برد، ایستاده باشد، دستهایش را به هم در جلویش جفت کرده است. پیام: او نوکر صفت است.

در این سال های اخیر مد شده که تسبیح دست می گیرد و وانمود می کند که دارد ورد می خواند. این یکی دیگر شاهکار است. هنوز تاریخچه تسبیح را نمی داند که از شرق آمده و نه از جنوب غربی، در اساس ربطی به اسلام ندارد و آن را در سده های پیش به دستش داده اند تا در حضور دیگران با جای دیگرش بازی نکند. پیام: بدون تفسیر!

طرفدار مد نیز هست. اکنون سی سال است که مد شده که پیراهنش را اطو نکرده و روی شلوارش بیندازد. به لباسش توجه کنید. بیشتر کت و شلوار می پوشد و یقه پیراهنش نیز باز است. شلوارش کمتر خط اطو دارد و کتش یک شماره به تنش بزرگ است. گویا هنوز به خود شانس رشد می دهد و یا با قد خودش مشکل دارد. دکمه های کتش نیز معمولا باز است. آخر شلختگی با این پیام: روی قول او نمی توانید حساب کنید و قابل اعتماد نیست. وقتی او به خودش توجه ندارد، به شما هیچ گاه توجه نخواهد داشت.

ریشش را هم هر سه چهار روز می تراشد. آن هم در آخر هفته. در میان هفته ریش را برای خودشیرینی برای رییس و حراست و آخوند و هر چه آدم قدرت دار است، از جمله برای پیش برد کارش در اداره و شهرداری و ثبت احوال لازم دارد. زنش از دست او چه که نمی کشد!

به خودش می گوید ارباب رجوع. ولی وقتی پایش را به اداره ای می گذارد، حقیر و مفلوک است و زبان التماس دارد که کارش زودتر راه بیفتد. برایش هم در اساس اهمیت ندارد که پیش از او چند نفر دیگر نیز هستند. اگر آن طرف میز نشسته باشد، خدایگان است و به هیچ کس پاسخگو نیست. سرش به کارش است و به “ارباب رجوع” نگاه نمی کند و عادت دارد که حرف او را مرتب قطع کند.

به قول خودش سی سال است در صف می ایستد ولی فرهنگ صف را هنوز نمی داند. همیشه در کنار نفر جلوی خود ایستاده و نه پشت او. اگر طرف چیزی نگوید، کم کم جلوی او می ایستد. وقتی هم که کسی جلویش می ایستد، برایش سخت است به او گوشزد کند و حواله اش می دهد به امام زمان. و یا خودش را جلوی او می اندازد که غیر مستقیم بگوید که نوبت من است نه تو! در بانک نیز در یک وجب جا، هنوز کار جلویی تمام نشده، حواله و پولش را در دریچه می گذارد. یعنی زودباش!

وقتی با کسی یا کسانی به در می رسد، امکان ندارد از در رد شود. باید تعارف کند و در این راستا به زور نیز متوسل شده، دستش را به پشت آن یکی گذاشته او را با خشونتی نسبی به جلو می راند. با هم رقابت دارند که به آن یکی نشان دهند که حقیرتر از اویند.

وقتی کسی می آید که شاید از او چیزی به مرد ایرانی بماسد، جلویش بر می خیزد یا از آن زشت تر نیم خیز می شود و لبخندی مصنوعی در میان ریش سه روزه نقش می بندد. یعنی وظیفه ام را در نوکری انجام دادم. آن یکی نیز به شکل آشکار خم می شود و یک دستش را روی سینه می گذارد. گذاردن دست روی سینه که دیگر ابراز حقارت و نوکری آشکار است و نیازی به تفسیر ندارد.

مرد ایرانی این کارها را انجام می دهد تا از یک سو به هدف خود برسد و از سوی دیگر انتظار دارد که برای خودش نیز این کارها را انجام دهند.

اعتماد به نفس پایین و احساس حقارت یک سوی سکه ای است که سوی دیگر آن تکبر است. اگر به دقت بنگرید تکبر را به ویژه در آدم های ضعیف می بینید. انسان های با شخصیت قوی و متکی به خود، این رفتارها را به کار نمی گیرند و زبان بدن آنها اینگونه پیام ها را منتقل نمی کند. هر کسی با تکبر با شما رفتار کرد، می توانید به این شک کنبد که شخصیت قوی داشته باشد. کافی است کمی دقت کنید. حتما نقطه ضعف ها را خواهید یافت.

دوچرخه های مسابقه ای را دیده اید؟ در بالا دوچرخه سوار شانه هایش به جلو و سرش خم و رو به پایین و در پایین با پا در حال ضربه زدن به پدال است. مرد ایرانی “دوچرخه سوار” است. از بالا (قدرت) حساب می برد و پایین دستی ها را با پا می کوبد. اینجا تکبر و حقارت را با هم می بینید.

هیچگاه حرفش را روشن نمی زند. از او نمی توانید قولی بگیرید که انجام دهد. او برای رسیدن به هدف هر دروغی لازم باشد می گوید چون نظام اخلاقی برای سنجش ندارد. البته به تقیه اعتقاد دارد و نمی داند که تقیه بخشی از فرهنگ ایرانی است و به اسلام ربطی ندارد.

دو هزار و پانصد سال است که مرد ایرانی در برابر قدرت حاکم دولا راست می شود. او برای خود ارزش قایل نیست و هنگامی که در برابر اعلیحضرت به زانو افتاده است، “قربانت گردم” از دهانش نمی افتد. همان گونه که امکان ندارد نامه بنویسد و آن را به “بسمه تعالی” شروع نکند. نه به این اعتقاد دارد و نه به آن. ولی این را می داند که برای رسیدن به هدف باید اینگونه بود.

اگر به جای حکومت اسلامی یک حکومت سکولار بیاید، مصرف خمیر ریش پنج میلیون برابر می شود و خیاط ها باید شب و روز کراوات بدوزند.

کی بود این روزها اعتراض می کرد که چرا از مرد ایرانی خبری نیست وقتی اراذل و اوباش ارشاد به جان زن و دختر خودش می افتند؟ چرا خبری نیست؟ هست. او کنار خیابان ایستاده و از فاصله امن تماشا می کند.

یک روز که از فاصله امن مشغول تماشای گشت ارشاد بودم که یک مرد و زن را به خاطر حجاب نامناسب گرفته بود، زن ساکت ایستاده بود و چیزی نمی گفت. مرد مفلوک می لرزید و التماس می کرد: جناب سروان ببخشید. دیگه نمی ذارم اینجوری بیاد تو خیابون. من خودم ضمانت می کنم. …اگر تکرار کرد طلاقش می دهم …

آن یکی مرد ایرانی در اونیفورم پلیس داشت با شنیدن این حرفها پادشاهی می کرد. عجب قدرتی! زن طرف و آن زن فاطمه چماق ارشادی هر دو ساکت به تماشا ایستاده بودند.

کی بود می گفت مرد ایرانی غیرت ندارد و در زمانی که کشور غرق مشکلات گوناگونی چون درگیری هسته ای، دخالت حکومت در کشورهای همسایه و آن طرفتر، تورم و هرج و مرج اقتصادی و احمدی نژاد است، مرد ایرانی نیز سرش گرم است. او نیمکت پارک روبروی خانه اش را که از پنجره اش پیداست، اره کرده به دور می اندازد تا روی آن دختران و پسران جوان ننشینند و دست هم را نگیرند. آخر او زن و دختر و پسر جوان دارد.

مرد ایرانی که در خیابان و اجتماع حقیر و خاک بر سر است، در درون خانه اش پادشاهی است مقتدر و روی حرفش حرف نیست. به ویژه که صدای آن حرف زنانه نیز باشد.

اکنون که زن ایرانی کمپین جمع آوری امضاء برای برابری راه انداخته است، مرد ایرانی معلوم نیست کجاست. گویا به او مربوط نیست. زن ایرانی دانشگاه ها را پر کرده است و مرد ایرانی را باید هل بدهند به درون دانشگاه و برایش سهمیه در نظر بگیرند تا با رتبه پایین تر برود بنشیند آنجا.

همین یارو که الان از کنارمان رد شد. او مرد ایرانی است. فکر می کنید او می تواند پیشرو باشد و چیزی را تغییر دهد؟ شما شاید، ولی او؟ اینجوری گمان نکنم.

Sunday, August 31, 2008

پژاک پێویستی‌یه‌کی سه‌رده‌مه‌ (3)

جه‌لال چوارتایی / هۆڵاند
به‌شی سێ‌یه‌م – فه‌رامۆشکردنی بانگه‌وازیه‌ ئاشتیه‌کانی پژاک له‌لایه‌ن لایه‌نه‌کانی ڕۆژهه‌ڵاته‌وه‌
ئه‌نجامی فه‌رامۆشکردنی بانگه‌وازیه‌ ئاشتیه‌کانی پژاک له‌لایه‌ن پارته‌کانی دیکه‌ی ڕۆژهه‌لاتی کوردستانه‌وه‌ ده‌گه‌ڕێته‌وه‌ بۆ ئه‌م چه‌ند هۆکاره‌ی خواره‌وه‌ :-

1- نه‌یاربوونی ی‌ن‌ک و پ‌د‌ک-عێراق به‌ لێکنزیکبوونه‌وه‌ی ئه‌م لایه‌نانه‌ له‌ پژاک .
ئه‌م نه‌یاربوونه‌ش له‌سه‌ر داخوازی کۆماری ئیسلامی ئێران و ده‌وڵه‌تی تورکیایه‌ ، له‌به‌رئه‌وه‌ی یه‌کێتی و پارتی هه‌میشه‌ وه‌کو هاوپه‌یمانێک و پشتوپه‌نایه‌ک چاویان له‌ ئێران و تورکیا کردووه‌ و هیچ کاتێکیش ئاماده‌نه‌بوون و ئاماده‌ش نابن ده‌ستبه‌رداری ئه‌و دوو داگیرکه‌ره‌ ببن ، ئه‌گه‌ر له‌سه‌ر حسابی ته‌واوی کوردستانیش ته‌واو بێت .
ته‌نانه‌ت چه‌ند لایه‌نێکی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان له‌ باشووری کوردستانه‌وه‌ نوێنه‌ریان ناردووه‌ بۆ دیالۆگ و هاوخه‌باتی له‌گه‌ڵ پارتی ژیانی ئازادی کوردستان ، به‌ڵام کاتێک گه‌یشتوونه‌ته‌ دوا زاڵگه‌ی هێزه‌کانی ی‌ن‌ک له‌ ناوچه‌ی پشتده‌ر تووشی ئاسته‌نگی کراون و ڕێگه‌یان پێ نه‌دراوه‌ سه‌ردانی هێزه‌کانی پژاک بکه‌ن و دانوستاندنیان له‌گه‌ڵدا پێکبهێنن .

2- پاوانخوازی و حیزبایه‌تییه‌کی کورتبینانه‌ی ئه‌و لایه‌نانه‌ .
هه‌ر یه‌کێک له‌و لایه‌نانه‌ ئه‌گه‌ر خۆشی به‌ خاوه‌نی هه‌موو ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان نه‌زانیبێت ئه‌وا لانی که‌م خۆی به‌ خاوه‌نی به‌شێک له‌ ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان زانیوه‌ و ئاماده‌ نه‌بوون هیچ لایه‌نێکی دیکه‌ قبووڵ بکه‌ن له‌و ناوچه‌یه‌ی ئه‌گه‌ر ده‌سه‌ڵاتیان تێیدا هه‌بووبێت ، ئه‌م هه‌ڵوێستی پاوانخوازییه‌یان به‌رامبه‌ر به‌ پژاکیش به‌ هه‌مان شێوه‌ بووه‌ و له‌ ژیانێکی تاراوگه‌ییه‌وه‌ بانگه‌شه‌ی ناڕه‌سه‌نبوونی پارتی ژیانی ئازادی کوردستان ده‌که‌ن ، به‌بێ ئه‌وه‌ی که‌ ڕوونی بکه‌نه‌وه‌ که‌ پێگه‌ی ڕه‌سه‌نایه‌تی خۆیان له‌ کوێوه‌ سه‌رچاوه‌ی گرتووه‌ و چ ده‌زگایه‌کی بڕواپێکراو شه‌رعیه‌تی ڕه‌سه‌نایه‌تی به‌خۆیان به‌خشیبێت و مه‌رجه‌کانی ڕه‌سه‌نبوونیش چییه‌ .
گه‌لۆ تۆ بڵێی له‌ گه‌رمه‌ی شه‌ڕی نێوان دیموکرات و کۆمه‌ڵه‌شدا یه‌کێک له‌و لایه‌نانه‌ ناڕه‌سه‌ن بووبێت و به‌ لایه‌نه‌که‌ی به‌رامبه‌ری قبووڵ نه‌کرابێت؟ ئه‌ی تۆ بڵێی موجاهدینی خه‌لقی ئێرانی هه‌م ڕه‌سه‌ن بووبن و هه‌م خاوه‌نی شه‌رعی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستانیش بووبن که‌ به‌ زۆر په‌لکێشی ڕۆژهه‌ڵات کران و هاوپه‌یمانی ستراتیژیشیان له‌گه‌ڵدا پێکده‌هات ؟ ئایا ده‌بێت کاریگه‌ری تاراوگه‌نشینی له‌سه‌ر جه‌ماوه‌ر زیاتر بێت یان کاریگه‌ری هێزێکی هه‌ڵسووڕاو و ئاکتیڤ له‌ نێو جه‌ماوه‌ردا و به‌نگه‌شه‌ی ناڕه‌سه‌ن بوونیشی بۆ بکرێت ؟

3- وابه‌سته‌بوونی ئه‌و لایه‌نانه‌ به‌ ئه‌مریکا و وڵاتانی دیکه‌ی ناوچه‌که‌وه‌ .
کاتێک ده‌بینن که‌ ئیمپریالیزمی ئه‌مریکا له‌ پێناوی به‌رژه‌وه‌ندیه‌کانی خۆیدا دڕندانه‌ترین بڕیاری داوه‌ له‌سه‌ر پارتی کارکه‌رانی کوردستان(پ .ک.ک) ئه‌ویش بڕیاری به‌ تیرۆر ناساندنی ئه‌م بزاڤه‌ شۆڕشگێڕییه‌یه‌ ، پژاکیش هه‌م هاوپه‌یمانێکی ستراتیژی پ.ک.ک‌ه‌یه‌ و هه‌م هه‌مان ئایدۆلۆژیا و هه‌مان ستراتیژیه‌تی هه‌یه‌ . له‌به‌رئه‌وه‌ ئه‌و لایه‌نانه‌ نه‌ک هه‌ر هۆکارێک نه‌بوون بۆ پرۆتستۆکردن و شه‌رمه‌زارکردنی ئه‌و بڕیاره‌ی ئه‌مریکا به‌ڵکو خۆشیان له‌ سه‌نگه‌ری ئه‌مریکادا بینیوه‌ته‌وه‌ و دووره‌په‌رێزییان به‌ بنچینه‌ گرتووه‌ به‌رامبه‌ر به‌ پ.ک.ک . ئه‌م دووره‌ په‌رێزییه‌شیان زیاتر له‌ ترسی ئه‌وه‌ بووه‌ که‌ به‌هۆی نزیکبوونه‌وه‌یان له‌ پ.ک.ک بۆ خۆشیان ده‌چنه‌ لیستی ڕه‌شی ئه‌مریکاوه‌ ، به‌بێ ئه‌وه‌ی که‌ هه‌ڵوێسته‌ دروسته‌کانی پارتی کۆمه‌ڵگای دیموکراتییان له‌ به‌ر چاو گرتبێت که‌ نزیکایه‌تی زۆریشیان له‌گه‌ڵ پارتی کارگه‌رانی کوردستاندا ده‌سته‌به‌ر کردووه‌ و له‌سه‌ر پێی خۆشیان ڕاوه‌ستاون و له‌ لیستی ڕه‌شی ئه‌مریکاش به‌دوورن .
ته‌نانه‌ت کاتێک کۆنگره‌ی نه‌ته‌وه‌یی کوردستانیش دامه‌زرا و بانگه‌وازی بۆ هه‌موو پارت و ڕێکخراوه‌ کوردیه‌کان کرا که‌ شوێنی خۆیان له‌و کۆنگره‌یه‌دا بگرن و هۆکارێکیش بن بۆ به‌ره‌وپێش چوونی کۆنگره‌ ، که‌چی ئه‌و لایه‌نانه‌ نه‌ک هه‌ر بانگه‌وازیه‌که‌یان به‌ هه‌ند وه‌رنه‌گرت به‌ڵکو پاساوی زۆر سه‌یر و سه‌مه‌ره‌شیان ده‌هێنایه‌وه‌ بۆ به‌شداری نه‌کردن له‌و کۆنگره‌یه‌دا وه‌ک قبووڵنه‌کردنی حکومه‌تی عێراقی(کاتی به‌عس) به‌و جۆره‌ به‌شداریکردنانه‌ .

4- زاڵبوونی ئه‌قڵیه‌تی ناوچه‌گارایی و هه‌رێمچێتی له‌و لایه‌نانه‌دا .
هیچ کاتێک هێزێکی ناوچه‌گه‌ر پێی قبووڵ ناکرێت که‌ هێزێکی سه‌رتاسه‌ری و خاوه‌ن ئایدۆلۆژیا سه‌ر هه‌ڵبدات و کاریگه‌ری له‌سه‌ر سه‌رتاسه‌ری کوردستان به‌گشتی و ڕۆژهه‌ڵات به‌ تایبه‌تی په‌یدا بکات . بۆ نموونه‌ لایه‌نی حدکا زیاتر ناوچه‌کانی موکریانیان به‌ بنچینه‌ گرتبوو و کۆمه‌ڵه‌ش زیاتر ناوچه‌ی ئه‌رده‌ڵان ، خۆ ئه‌گه‌ر بێتو کارو چالاکیه‌کانی پژاک ئه‌و دوو ناوچه‌یه‌ی نه‌گرتایه‌ته‌وه‌ ئه‌وا لێکدوورکه‌وتنه‌وه‌ی ئه‌و لایه‌نانه‌ش هێنده‌ ڕوو له‌ زیادبوون نه‌ده‌بوو . به‌ هه‌مان شێوه‌ ئه‌م دیارده‌یه‌ له‌ باشووری کوردستانیشدا زۆر بره‌وی هه‌یه‌ له‌لای هێزه‌ ناوچه‌گه‌ره‌کان ، بۆنموونه‌ هه‌تا گه‌شه‌کردنه‌کانی بزاڤی ئاپۆچێتی له‌ ناوچه‌کانی ژێر ده‌سه‌ڵاتی پ‌د‌ک-عێراق له‌ زیادبووندا بوو ئه‌وا لایه‌نی ی‌ن‌ک زۆر فشاریان دروستنه‌ده‌کرد و ته‌نانه‌ت هه‌وڵی هاوپه‌یمانیه‌تیشیان ده‌دا له‌گه‌ڵیاندا به‌ڵام کاتێک ئه‌م بزاڤه‌ شۆڕشگێڕییه‌ گه‌شه‌ی به‌رچاوی به‌خۆیه‌وه‌ بینی له‌ ناوچه‌کانی ژێر کۆنترۆڵی ی‌ن‌ک ئه‌وا فشاره‌کانی ی‌ن‌ک و خودی جه‌لال تاڵه‌بانی هه‌موو سنوورێکی به‌زاند و به‌ ئاشکرا و به‌ نهێنی له‌ که‌ین و به‌ینی ده‌ستتێکه‌لاویدا بوون له‌گه‌ڵ تورکیادا بۆ وه‌ستاندنی گه‌شه‌کردنی ئه‌م بزاڤه‌ شۆڕشگێڕییه‌ و ئه‌نجامه‌که‌شی شه‌ڕی ساڵی 1992ز لێکه‌وته‌وه‌ که‌ به‌شه‌ڕی خیانه‌ت به‌ناوبه‌نگه‌ ، ته‌نانه‌ت توند و تیژیه‌کانی ی‌ن‌ک ئه‌و لایه‌نانه‌شی گرته‌وه‌ که‌ هه‌وڵی لێکنزیک بوونه‌وه‌یان ده‌دا له‌گه‌ڵ پ.ک.ک و په‌روه‌رده‌یان ده‌بینی له‌ نێو ڕیزه‌کانی پ.ک.ک دا وه‌ک تیرۆرکردنی کاک محه‌مه‌دی حه‌لاق و هه‌ڤاڵه‌کانی له‌ پارتی کاری سه‌ربه‌خۆیی کوردستان و تیرۆرکردنی حه‌مه‌د ئه‌مین و هاوڕێکانی له‌ بزوتنه‌وه‌ی جوتیارانی کوردستان و تیرۆرکردنی چه‌ندین کادری پێشه‌نگی یه‌کێتی شۆڕشگێڕانی کوردستان له‌ ناوچه‌ی سوسێ .

5- ئه‌گه‌ری بوونی که‌سانی فایلدار و گرێدراو به‌ داگیرکه‌رانه‌وه‌ .
پێده‌چێت به‌شێک له‌ سه‌رکرده‌ بڕیارده‌ره‌کانی ئه‌م پارتانه‌ مه‌له‌فی گرێدراویان به‌ کۆماری ئیسلامی ئێرانه‌وه‌ هه‌بێت و بۆ ئه‌م مه‌به‌سته‌ش هه‌م داخوازیه‌کانی کۆماری ئیسلامی ئێران به‌ بنچینه‌ بگرن بۆ نزیک نه‌بوونه‌وه‌ له‌ پژاک و هه‌م ترسیان له‌وه‌ هه‌بێت که‌ له‌ دواڕۆژدا پژاک چاوپۆشییان لێ نه‌کات و بیانداته‌ ده‌ست دادگای گه‌ل .
له‌ کاتێکدا چه‌ند ساڵێک یه‌کێتی و پارتی ژیانی تاراوگه‌ییان به‌سه‌ربرد ، که‌چی ئه‌نجامه‌که‌ی مه‌له‌فکردنه‌وه‌ی زۆربه‌ی هه‌ره‌ زۆری سه‌رکرده‌کانیانی به‌دوادا هات ، ئه‌ی ده‌بێت ده‌یان ساڵ ژیانی تاراوگه‌ نشینی چ پۆخڵه‌واتێکی به‌ دوای خۆیدا هێنابێت ؟ ئه‌گه‌ر له‌ باشووردا ده‌سه‌ڵات هه‌ر به‌ده‌ست مه‌له‌فداره‌کانه‌وه‌ مایه‌وه‌ و تاوه‌کو ڕۆژگاری ئیمڕۆش دادگای گه‌ل پێیان نه‌گه‌یشتبێت و به‌ چه‌پڵه‌ڕێزانیش پاداشتی فایلداریه‌که‌یان لێکرابێت له‌لایه‌ن سه‌رۆک حیزبه‌کانه‌وه‌ ، ئه‌وا هه‌موو هه‌وڵێکی مه‌له‌فدارانی ناو پارته‌کانی ڕۆژهه‌ڵاتیش هه‌ر بۆ هه‌مان مه‌به‌ست ده‌بێت و ده‌خوازن هه‌م مه‌له‌فدار بن و هه‌م حاکمی دواڕۆژیش بن .

پێده‌چێت که‌سانی فایلدار له‌ هه‌موو لایه‌نه‌کانی دیکه‌شدا هه‌بێت به‌ پژاکیشه‌وه به‌ڵام که‌سه‌ فایلداره‌کان زیاتر له‌ پارتێکی سست و ناچالاکدا به‌ ئامانجه‌کانیان ده‌گه‌ن و ده‌سه‌ڵات به‌ ده‌ست ده‌هێنن نه‌ک له‌ پارتێکی چالاک و هه‌ڵسوڕاودا . ئه‌م که‌سه‌ فایلدارانه‌ نه‌ک هه‌ر ڕێگر ده‌بن له‌ به‌رده‌م هاوخه‌باتی و هاوهه‌ڵوێستی پارت و ڕێکخراوه‌ کوردیه‌کاندا به‌ڵکو هۆکرێکیش ده‌بن بۆ چاندنی تۆوی بێهیوایی و بێباوه‌ڕی له‌ناو جه‌ماوه‌ردا و پۆشینی ڕووخساری ناشایسته‌ به‌ ڕووی هێزه‌ کوردیه‌کاندا ، ده‌نا په‌نابردن بۆ شکاندنی کێلی شه‌هیده‌کان و ڕێگه‌گرتن له‌ منداڵانی کورد بۆ خوێندن له‌ خوێندنگه‌کاندا و هه‌وڵدان بۆ نه‌هێشتنی ناشتنی ته‌رمی ‌ده‌نگبێژێکی نه‌ته‌وه‌یی وه‌کو ئیسماعیل سه‌رده‌شتی و په‌نابردن بۆ پانئێرانیسته‌کانی بنه‌ماڵه‌ هه‌ڵهاتووه‌که‌ی حه‌مه‌ ڕه‌زاشای نه‌گریس ته‌واو گومان دروستده‌کات له‌ دڵسۆزی بکه‌رانی ئه‌و کرده‌وه‌ نابه‌جێیانه‌دا .
به‌ گشتی ئه‌م پێنج هۆکاره‌ی سه‌ره‌وه‌ نه‌ک هه‌ر ڕێگر بووه‌ له‌ لێکنزیکبوونه‌وه‌ی ئه‌و لایه‌نانه‌ له‌ پژاک به‌ڵکو هۆکارێکیش بووه‌ بۆ تۆمه‌تبارکردنی پژاک به‌ درووستکراوی کۆماری ئیسلامی ئێران ، له‌ کاتێکدا خۆیان په‌نایان بردووه‌ته‌ به‌ر ی‌ن‌ک و پ‌د‌ک-عێراق و یه‌کێتی و پارتیش ده‌ست تێکه‌ڵاویه‌کانیان له‌گه‌ڵ کۆماری ئیسلامی ئێراندا له‌ ئاستێکی هێنده‌ باڵادایه‌ که‌ خۆشیان نه‌توانن نکۆڵی له‌و ده‌ستتێکه‌ڵاویانه‌ بکه‌ن و وه‌کو هاوپه‌یمانێکی ستراتیژی و پشتوپه‌نای خۆشیان پێناسه‌ی بکه‌ن .
به‌شی چواره‌م په‌یوه‌سته‌ به‌ تێروانینی دوژمنانی کورد و هێزه‌ کوردیه‌کان له‌سه‌ر پژاک .
درێژه‌ی هه‌یه‌ .....

به‌شی چواره‌م :-پژاک پێویستی‌یه‌کی سه‌رده‌مه‌

به‌شی چواره‌م – تێڕوانینی هه‌مه‌جۆر له‌سه‌ر پژاک :-
جه‌لال چوارتایی

هه‌تا پژاک کاری نهێنی و ڕێکخستنی گه‌شه‌پێده‌دا و نه‌که‌وتبوویه‌ به‌ر شاڵاوی دڕندانه‌ی کۆماری ئیسلامی ئێران و بۆردومان و موشه‌کبارانی بێ به‌زه‌ییانه‌ی کۆماری ئیسلامی ئێران بنکه‌کانی پژاک و گوندنشینه‌کانی بناری قه‌ندیلی نه‌گرتبوویه‌وه‌ لایه‌نه‌ ته‌قلیدیه‌ کوردیه‌کانیش تا ڕاده‌یه‌ک خۆیان له‌ گوته‌ی ناشایسته‌ و پڕوپاگه‌نده‌ی بێبنه‌ما ده‌پاراست، به‌ڵام کاتێک پژاکیش که‌وته‌ به‌رگریکردنی ڕه‌وا و خاوه‌ن له‌ خوێنی شه‌هیدان و ڕه‌وه‌ند و گوندنشینه‌کان ده‌رکه‌وت ئه‌وا لایه‌نه‌ کلاسیکیه‌کانیش له‌ هیچ گوته‌یه‌کی نابه‌جێ نه‌سڵه‌مینه‌وه‌ و ئه‌وه‌ی که‌ له‌ ده‌می داگیرکه‌رانیشه‌وه‌ نه‌ده‌بیسترا ئه‌وا بوویه‌ خه‌و و خۆراکی ئه‌و لایه‌نانه‌ و هه‌ر لایه‌ و به‌ جۆرێک چه‌واشه‌کاری ده‌کرد .
من له‌و باوه‌ڕه‌دام ئه‌گه‌ر پژاکیش ده‌ستتێکه‌ڵاوی هه‌بوویایه‌ له‌گه‌ڵ کۆماری ئیسلامی ئێران و هه‌ر داگیرکه‌رێکی دیکه‌شدا ئه‌وا نه‌ک هه‌ر تۆمه‌تبار نه‌ده‌کرا له‌لایه‌ن ئه‌و لایه‌نانه‌وه‌ به‌ڵکو مه‌زنترین په‌یوه‌ندیشیان له‌گه‌ڵدا دروستده‌کرد به‌ وێنه‌ی ئه‌و په‌یوه‌ندیه‌ گه‌رم و گوڕانه‌ی که‌ له‌گه‌ڵ یه‌کێتی و پارتی‌دا پێکیانهێناوه‌ . تۆمه‌تبارکردنه‌کانیش هه‌مووی گوته‌ی زۆر بێبناغه‌ن و ته‌نها ئه‌رکی ئه‌و لایه‌نانه‌ی ڕۆژهه‌ڵات نه‌بووه‌ به‌ڵکو لایه‌نه‌کانی باشوور و داگیرکه‌ران و میلیشیا عه‌ره‌بیه‌کان و ته‌نانه‌ت ئه‌و که‌سانه‌ش که‌ ڕیزه‌کانی شۆڕشیان به‌جێهێشتووه‌ و هه‌ڵهاتوون هه‌ر یه‌که‌و هه‌ڵسه‌نگاندنی هه‌مه‌چه‌شنه‌یان هه‌بووه‌ له‌سر پژاک به‌م شێوه‌یه‌ :-
1-سه‌رانی کۆمه‌ڵه‌:-پژاک له‌ تورکیا پ‌ک‌که‌یه‌ و له‌ ئێران پژاکه‌ و ڕه‌سه‌نایه‌تییان نییه‌ و هیچ خۆشه‌ویستی‌یه‌کیان نییه‌ له‌نێو کورداندا.
2- سه‌رانی حیزبی دیموکرات :- پژاک عاملی کۆماری ئیسلامی ئێرانه‌ و ده‌بێت کار و چالاکیه‌کانی خۆی ڕاگرێت و بچنه‌وه‌ تورکیا(له‌ کاتێکدا بێده‌نگیشیان به‌رامبه‌ر به‌ داگیرکاریه‌کانی کۆماری ئیسلامی ئێران هه‌ڵبژاردووه‌) .
3- سه‌رانی یه‌کێتی نیشتمانی کوردستان:- پژاک درووستکراوی ده‌وڵه‌تی تورکیایه‌ و با بچنه‌وه‌ بۆ تورکیا و خودایان له‌گه‌ڵ . له‌ کاتێکدا جگه‌ له‌ پ‌د‌ک-عێراق ئه‌وا هیچ لایه‌نێکی دیکه‌ هێنده‌ی ی‌ن‌ک ده‌ستتێکه‌ڵاویی له‌گه‌ڵ تورکیادا نه‌بووه‌ و ته‌نانه‌ت ده‌یان کۆمپانیای تورکی و سه‌دان بنکه‌ی میت له‌ باشووری کوردستاندا دامه‌زرێنراون له‌لایه‌ن یه‌کێتی و پارتی‌یه‌وه‌ .
4 – سه‌رانی پارتی دیموکراتی کوردستانی عێراق :- پژاک بوونی نییه‌ ، ئه‌وانه‌ هه‌ر پ.ک.که‌ن و ده‌بێت بێ مه‌رج چه‌که‌کانیان دابنێن . که‌چی له‌ کاتێکدا چه‌ند که‌سانێک له‌ نێو ڕیزه‌کانی پژاکدا هه‌ڵده‌هاتن ئه‌وا هه‌ر له‌لایه‌ن سه‌رانی پارتی‌یه‌وه‌ وه‌کو پژاکی نوێ ده‌یانناساندن و پاره‌یه‌کی زۆریشیان بۆ خه‌رج ده‌کردن تاوه‌کو خۆیان به‌هێز بکه‌ن و دژایه‌تی پژاک بکه‌ن .
5-لایه‌نه‌ عه‌ره‌بیه‌کان:- پژاک درووستکراوی ئیسرائیله‌ . به‌ مه‌رجێک جگه‌ له‌وه‌ی که‌ به‌شێک له‌ ده‌وڵه‌ته‌ عه‌ره‌بیه‌کان زۆر په‌یوه‌ندییان له‌گه‌ڵ ئیسرائیلدا هه‌یه‌ ته‌نانه‌ت ئه‌وه‌کانی دیکه‌شیان له‌ هه‌وڵی نزیکبوونه‌وه‌دان له‌گه‌ڵ ئیسرائیلدا .
6- تورکیا:- پژاک دروستکراوی ئێران و عێراق و سوریایه‌ و بۆ لاوازکردنی تورکیا هه‌وڵده‌دات . به‌ مه‌رجێک تورکیا په‌نا ده‌باته‌ به‌ر هه‌ر
وڵات و لایه‌نێک بۆ لاوازکردنی نه‌ته‌وه‌که‌مان و بزاڤه‌ شۆڕشگێڕیه‌که‌ی .
7- کۆماری ئیسلامی ئێران:- پژاک دروستکراوی ئه‌مریکایه‌ . به‌مه‌رجێک بۆخۆشیان له‌ په‌یوه‌ندی هه‌میشه‌یدان له‌گه‌ڵ ئه‌و لایه‌نه‌ کوردی و عه‌ره‌بیانه‌ی که‌ بونه‌ته‌ مقاشی ده‌ستی ئه‌مریکا .
8- که‌سه‌ هه‌ڵهاتووه‌کانیش هه‌ر یه‌که‌و پژاکیان به‌ به‌رهه‌می زه‌حمه‌ت و ماندوبوونی خۆیان زانیووه‌ ، که‌ باشترین نموونه‌شیان عوسمان ئۆجه‌لان و کاک عوسمان جه‌عفه‌ری‌یه‌ .
به‌ کورتی ئه‌مه‌ لێدوانی هه‌ریه‌کێکه‌ له‌و که‌س و لایه‌نانه‌ی که‌ چاویان به‌ گه‌شه‌کردنه‌کانی پژاک هه‌ڵنایه‌ت ، به‌ڵام هه‌مووی له‌ لایه‌ک و لێدوانی سه‌رانی به‌ڕێزی دیموکرات و کۆمه‌ڵه‌ش له‌ لایه‌کیتر ، چونکه‌ ئه‌وان بۆ خۆیان له‌ باشووری کوردستاندا به‌ سه‌ربه‌ستی دێن و ده‌چن ، به‌ مه‌رجێک هێنده‌ی بنکه‌ی ئیتڵاعاتی و سیخوڕی کۆماری ئیسلامی ئێران له‌ باشووردا چالاک و سه‌ربه‌ستن هیچ کاتێک له‌ ڕۆژهه‌ڵاتدا هێنده‌ چالاک و سه‌ربه‌ست نه‌بوون .
گه‌لۆ ده‌بێت چ هۆکارێک هه‌بێت که‌ به‌سه‌دان کادر و پێشمه‌رگه‌ی دیموکرات و کۆمه‌ڵه‌ له‌ ڕابردوودا بوونه‌ تیرۆری ده‌ستی کۆماری ئیسلامی ئێران و ده‌ستوپێوه‌نده‌کانیان له‌ باشووردا و له‌ ناو چه‌قی بنکه‌ و باره‌گاکانیشیاندا تیرۆر ده‌کران ، به‌ڵام ئیمڕۆ سه‌رانی دیموکرات و کۆمه‌ڵه‌ به‌ سه‌ربه‌ستی به‌ناو شاره‌کانی باشووردا دێن و ده‌چن و خه‌ریکی ئاڵووێل و خانوکڕینن و ناشبنه‌ ئامانجی هێزه‌کانی کۆماری ئیسلامی ئێران ؟ له‌ کاتێکدا بنکه‌ ئیتڵاعاتیه‌کانی کۆماری ئیسلامی ئێران له‌ ڕۆژگاری ئیمڕۆدا زۆر زیاتره‌ له‌ جاران !!
به‌ باوه‌ڕی من سه‌ربه‌ستبوونی به‌رپرس و کادره‌کانی ئه‌و لایه‌نانه‌ یه‌کێکه‌ له‌م دوو هۆکاره‌ی خواره‌وه‌ :-
ا)گه‌شه‌کردنی پژاک ، بۆ ئه‌م مه‌به‌سته‌ش داگیرکه‌ر ده‌خوازێت ئه‌و لایه‌نانه‌ له‌وه‌ زیاتر لاواز نه‌بن و ببنه‌ به‌ربه‌ستێک له‌به‌رده‌م پێشکه‌وتنه‌کانی پژاک‌دا . چونکه‌ یه‌کێک له‌ پیشه‌ نه‌گریسه‌کانی داگیرکه‌ران بریتی بووه‌ له‌ دروستکردنی هاوسه‌نگی له‌نێوان ئه‌و لایه‌نانه‌دا که‌ کێشه‌ی ناوخۆییان هه‌یه‌ ، ململانێ و شه‌ڕه‌ ناوخۆییه‌کانی یه‌کێتی و پارتیش باشترین به‌ڵگه‌یه‌ بۆ ئه‌م مه‌به‌سته‌ ، کاتێک کۆماری ئیسلامی ئێرانیش هه‌ست به‌ گه‌شه‌کردنه‌کانی پژاک و دژایه‌تیکردنه‌کانی لایه‌نه‌ کلاسیکیه‌کانیش ده‌کات دژ به‌ پژاک ئه‌وا ده‌خوازێت له‌وه‌ زیاتر لاواز نه‌بن و ببنه‌ ئاسته‌نگییه‌ک له‌به‌رده‌م پژاک‌دا .
ب)پێده‌چێت به‌شێک له‌م سه‌رکردانه‌ به‌ هاوکاری یه‌کێتی و پارتی مه‌له‌فیان بۆ کرابێته‌وه‌ له‌ ناو کۆماری ئیسلامی ئێراندا و بۆ ئه‌م مه‌به‌سته‌ش مه‌له‌فداره‌کان بۆ سه‌لماندنی دڵسۆزی خۆیان بۆ کۆماری ئیسلامی ئێران هه‌م په‌نا ببه‌نه‌ به‌ر ئینشعاب و لێکترازاندن و هه‌م مه‌یدانی خه‌بات بگۆڕنه‌وه‌ به‌ شه‌ڕه‌ چه‌قۆ و شه‌ڕه‌ شه‌ق و کوته‌ک وه‌شاندن و بڵاوکردنه‌وه‌ی تۆوی بێباوه‌ڕی له‌ناو کۆمه‌ڵگای کورده‌واریدا چونکه‌ ئه‌م کار و کرده‌وانه‌ هیچ کاتێک پیشه‌ی که‌سانی شۆڕشگێڕ نییه‌ و ناشبێت .
ته‌نانه‌ت هه‌ر له‌سه‌ره‌تای ئه‌م مانگه‌دا له‌ شاری سلێمانی دانیشتنی چوار پارتی ڕۆژهه‌ڵاتی و فه‌رماندارێکی ئه‌مریکیه‌کان به‌ڕێوه‌ چووه‌ و پاش خۆشحالی بوونی ئه‌و پارتانه‌ به‌ دیداری فه‌رمانداره‌ ئه‌مریکیه‌که‌ گوێیان بۆ فه‌رمایشته‌کانی کاکی فه‌رماندار شل کردووه‌ و ده‌نگۆی ئه‌وه‌ هه‌یه‌ که‌ ئه‌مریکیه‌کان داخوازییان له‌و پارتانه‌ کردبێت که‌ ببنه‌ ده‌زگای هه‌واڵگری و زانیاری له‌سه‌ر ئێران کۆ بکه‌نه‌وه‌ و بیده‌نه‌ ده‌ست هێزه‌کانی ئه‌مریکا ، له‌ به‌رامبه‌ریشدا سه‌رانی ئه‌و چوار پارته‌ دوو داواکارییان هه‌بووه‌ که‌ ئه‌مانه‌ن :-
1- دووباره‌ کردنه‌وه‌ی ئه‌زموونی عێراق له‌ ئێراندا .
ئه‌وئه‌زموونه‌ی که‌ پێگه‌ی کوردی له‌ هه‌موو بواره‌کاندا لاوازتر کردووه‌ و ته‌نانه‌ت ئه‌و مافانه‌ی که‌ له‌سه‌رده‌می به‌عسیه‌کانیشدا ده‌سه‌لمێندرا بۆ نه‌ته‌وه‌که‌مان ئه‌وا ئیمڕۆ هێدی هێدی فه‌رامۆش ده‌کرێت .
2- ناساندنی پژاک وه‌کو دروستکراوی کۆماری ئیسلامی ئێران .
هیوادارم خاڵی دووه‌م ڕاست نه‌بێت ، چونکه‌ ئه‌گه‌ر بێتو ئه‌و خاڵه‌ ڕاست بێت ئه‌وا ته‌واو نیشانه‌ی سه‌لماندنی نابه‌رپرسیارێتی ئه‌و لایه‌نانه‌ ده‌رده‌خات به‌رامبه‌ر به‌ دۆزی ڕه‌وای نه‌ته‌وه‌که‌مان و پێده‌چێت که‌ کاره‌ساتی کوشنده‌ش به‌دوای خۆیدا بهێنێت .
هه‌ر به‌دوای ئه‌و کۆبوونه‌وه‌یه‌ی ئه‌و چوار پارته‌ و فه‌رمانداره‌ ئه‌مریکیه‌که‌دا ژماره‌یه‌ک له‌ تێکۆشه‌رانی نه‌ته‌وه‌که‌مان بوونه‌ تیرۆری ده‌ستی کۆماری ئیسلامی ئێران له‌ ناوچه‌کانی مه‌ریوان و سه‌قز و سه‌رده‌شت ، که‌ پێده‌چێت ئه‌م جموجوڵ و تیرۆرکردنانه‌ش ئه‌نجام و به‌رهه‌مه‌کانی ئه‌و کۆبوونه‌وه‌ شاراوه‌یه‌ بێت که‌ له‌ نێوان ئه‌و پارتانه‌ و ئه‌مریکیه‌کاندا ڕووی داوه‌ ، چونکه‌ ئه‌م ڕووداوانه‌ یه‌کسه‌ر پاش دیداری ئه‌و پارتانه‌ و ئه‌مریکیه‌کان ڕوویداوه‌.
به‌شی پێنجه‌م په‌یوه‌سته‌ به‌ به‌ڵگه‌ بێ بناغه‌ییه‌کانی ئه‌و پارتانه‌ له‌سه‌ر پژاک
درێژه‌ی هه‌یه‌ ......

جه‌لال چوارتایی
17-08-2008
هۆڵاند

پژاک پێویستی‌یه‌کی سه‌رده‌مه‌(به‌شی پێنجه‌م)

جه‌لال چوارتایی
به‌ڵگه‌ بێ بناغه‌ییه‌کانی پارته‌ کوردیه‌کان له‌سه‌ر پژاک
پژاک وه‌کو هێزێکی ئاپۆچی و له‌سه‌ر هه‌مان ستراتیژیه‌تی نه‌ته‌وایه‌تی پ‌ک‌ک و به‌ هه‌مان ئایدۆلۆژیا سه‌ری هه‌ڵداوه‌ ، به‌ هه‌مان شێوه‌ له‌ ڕابردووشدا پارتی دیموکڕاتی کوردستان هه‌م له‌ ڕۆژهه‌ڵات و هه‌م له‌ باشوور و هه‌م له‌ باکووریشدا هه‌بووه‌ و هه‌مان ستراتیژیه‌تیشیان هه‌بووه‌ و ته‌نانه‌ت له‌ پاش ساڵی 1961 زاینیه‌وه‌ ته‌واوی پارته‌ دیموکراته‌کان که‌وتنه‌ خزمه‌تی پارتی دیموکراتی کوردستانی عێراق و له‌ به‌رامبه‌ریشدا پ‌د‌ک-عێراق نه‌ک هه‌ر نه‌که‌وته‌ خزمه‌تی ئه‌و پارتانه‌وه‌ به‌ڵکو ته‌واو سه‌رکوتیشی ده‌کردن و بازرگانیشی به‌سه‌ر سه‌رکرده‌ شۆڕشگێڕه‌کانیانه‌وه‌ ده‌کرد ، نموونه‌ش تیرۆرکردنی فایه‌ق بوجاک(دکتۆر شڤان) و سه‌عید کرمزی تۆپراک و سلێمانی موعینی و مه‌لا ئاواره‌ و ده‌یانی دیکه‌ش و ڕاده‌ستکردنه‌وه‌ی ته‌رمه‌کانیشیان بوو به‌ تورکیا و ئێران . ته‌نانه‌ت له‌ سه‌رده‌می خوالێخۆشبوو ئه‌حمه‌د تۆفیقدا حیزبی دیموکراتی کوردستانی ئێران نه‌ک هه‌ر که‌وتبوویه‌ خزمه‌تی پارتی دیموکراتی کوردستانی عێراقه‌وه‌ به‌ڵکو زیاتر ناوه‌ڕۆکی حیزبایه‌تیشی له‌ده‌ست دابوو و وه‌کو لقێکی پ‌د‌ک-عێراق چاوی لێده‌کرا .
خۆ ئه‌گه‌ر سه‌رکرده‌یه‌کی هه‌میشه‌ زیندووی وه‌کو دکتۆر عه‌بدولڕه‌حمانی قاسملوو توانیبێتی بۆشایی نه‌مانی سلێمانی موعینی پڕ بکاته‌وه‌ و هه‌تا له‌ ژیاندا مابوو حیزبی دیموکراتی کوردستانی ئێرانی له‌ سه‌رپێ هێشتبوویه‌وه‌ ، ئه‌وا به‌ شه‌هیدبوونی دکتۆر شڤان نه‌ک هه‌ر شوێنه‌که‌ی پڕ نه‌کرایه‌وه‌ به‌ڵکو فاتیحه‌ی مه‌رگ له‌سه‌ر پارتی دیموکراتی کوردستانی تورکیا خوێندرا و بۆ هه‌تا هه‌تایه‌ ماڵئاوایی له‌ ژیان کرد .
ئه‌م پارتی دیموکراتانه‌ له‌ پارچه‌کانی دیکه‌ی کوردستاندا پاش تیرۆرکردنی سه‌رکرده‌ پێشه‌نگه‌کانیان به‌جۆرێک له‌نێو پارتی دیموکراتی کوردستانی عێراقدا توابوونه‌وه‌ که‌ خاوه‌نی هیچ بڕیارێکی سه‌ربه‌خۆی خۆیان نه‌بوون و مان و نه‌مانیان به‌سترابوو به‌ پ‌د‌ک-عێراق و ته‌نانه‌ت هه‌ر پ‌د‌ک-عێراق کار و فه‌رمانه‌کانیشی بۆ ده‌ستنیشان ده‌کردن ، هه‌ر بۆیه‌ش پاش ئاشبه‌تاڵی پ‌د‌ک-عێراق له‌ ساڵی 1975دا ته‌واوی پارته‌ دیموکراته‌کانی دیکه‌ دووچاری سه‌رلێشێوان هاتن و توانای هیچ جۆره‌ به‌رخۆدانێکیان نه‌ما ، باشترین نموونه‌ش په‌نابردنی خوالێخۆشبوو عه‌بدوڵڵا ئیسحاقی بوو بۆ به‌ر ڕه‌حمه‌تی به‌عسیه‌کان له‌ به‌غداد ، که‌ به‌ داخێکی گرانه‌وه‌ ئه‌و په‌نابردنه‌ش دادی نه‌دا و ئه‌نجامه‌که‌ی به‌ تیرۆرکردنی خودی خۆشی کۆتایی هات .
بێگومان ئه‌م به‌سه‌رهاتانه‌ بۆ ده‌سته‌ خوشکه‌کانی یه‌کێتی نیشتمانی کوردستانیش ڕاسته‌ ، چونکه‌ پاش شه‌هید بوونی کاک فوئادی مسته‌فا سوڵتانی سه‌ربڵند و هاتنه‌ سه‌رکاری ده‌ره‌به‌گێکی وه‌کو عه‌بدوڵڵای موهته‌دی ، کۆمه‌ڵه‌ی ئێرانیش به‌جۆرێک بووبوو به‌ مقاشی ده‌ستی جه‌لال تاڵه‌بانی که‌ به‌ ئاشبه‌تاڵه‌ بێده‌نگیه‌که‌ی ساڵی 1988ی یه‌کێتی نیشتمانی کوردستان کۆمه‌ڵه‌ش ماڵئاواییان له‌ کوردستان و به‌رخۆدان کرد ، خۆ ده‌رباره‌ی ده‌روێشه‌کانی دیکه‌ی تاڵه‌بانی واته‌ که‌مال بورقای و حه‌میدی حاجی ده‌روێش ئه‌وا باسنه‌کردنیان زۆر باشتره‌ ، چونکه‌ ئه‌وانه‌ ته‌نها ئه‌شهه‌دوبیللایان له‌سه‌ره‌ که‌ بۆ تاڵه‌بانی بکێشن .
به‌ڵام ئیمڕۆ پژاک که‌ له‌سه‌ر هه‌مان ستراتیژیه‌تی پارتی کرێکارانی کوردستان دروستبووه‌ و زۆربه‌ی هاوکاریه‌کانیشی هه‌ر له‌ پ‌ک‌ک وه‌رده‌گرێت و پ‌ک‌ک بووه‌ته‌ پشتوپه‌نای که‌ ئه‌مه‌ش خۆی له‌ خۆیدا سه‌لمێنه‌ری یه‌کێتی نه‌ته‌وه‌ییه‌ . چونکه‌ هاوکاریه‌کانی پ.ک.ک بۆ پژاک ئه‌گه‌ر له‌ هاوکاریه‌کانی پژاک بۆ پ.ک.ک زیاتر نه‌بێت ئه‌وا هیچ کاتێک که‌متر نه‌بووه‌ ، ئه‌مه‌ جگه‌ له‌وه‌ی که‌ پژاک ته‌واو خاوه‌نی بڕیاری سه‌ربه‌خۆی خۆیه‌تی له‌ چۆنیه‌تی به‌ڕێوه‌بردنی کار و خه‌باتی و جۆری په‌یوه‌ندیه‌کانی ، بۆنموونه‌ له‌ ڕۆژگاری ئیمڕۆدا شه‌ڕکردنی ئێران و پژاک له‌ به‌رژه‌وه‌ندی پ.ک.ک‌دا نییه‌ به‌ڵام پ.ک.ک به‌ هیچ جۆرێک ئاسته‌نگی دروست ناکات له‌ به‌رده‌م پژاک‌دا بۆ ڕووبه‌ڕوو بوونه‌وه‌ی ڕه‌وا ، هاوکات هیچ کاتێک پ.ک.ک نه‌بۆته‌ به‌ربه‌ستێک له‌ به‌رده‌م بانگه‌وازیه‌ ئاشتیه‌کانی پژاک‌دا بۆ لێکنزیکبوونه‌وه‌ی پارت و ڕێکخراوه‌ کوردیه‌کان له‌ ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستاندا ، به‌ڵام ئه‌وه‌ی که‌ بۆته‌ ئاسته‌نگی له‌ به‌رده‌م ئه‌و لێکنزیکبوونه‌وانه‌دا پارتی دیموکراتی کوردستانی عێراق و یه‌کێتی نیشتمانی کوردستانن که‌ هیچ جۆره‌ بڕیارێکی سه‌ربه‌خۆیان بۆ لایه‌نه‌کانی دیکه‌ نه‌هێشتۆته‌وه‌ و ته‌واو کردویاننه‌ته‌ پاشکۆی خۆیان . له‌به‌رئه‌وه‌ به‌ باوه‌ڕی من به‌ڕێزێکی وه‌کو کاک جه‌لیل گادانی ده‌بوو به‌ر له‌ هه‌ر شتێک باسی له‌ سه‌ربه‌خۆبوونی پارته‌کانی دیکه‌ بکردایه‌ بۆ نزیکبوونه‌وه‌ له‌ پژاک نه‌ک ڕاستیه‌کانی پێچه‌وانه‌ بکردایه‌ته‌وه‌ .
به‌ڵام به‌ڵگه‌ لاوازه‌کانی ئه‌و پارتانه‌ی ڕۆژهه‌ڵات و باشوور له‌سه‌ر پژاک ته‌نها ئه‌وه‌یه‌ که‌ پژاک هه‌مان ستراتیژیه‌تی پارتی کرێکارانی کوردستانی هه‌ڵگرتووه‌ و پ‌ک‌که‌ش سه‌رده‌مانێک له‌ ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان و ئێراندا بنکه‌ی هه‌بووه و بوونی ئه‌و بنکانه‌ی پ.ک.که‌شیان کردۆته‌ بیانوویه‌ک بۆ گومان دروستکردن له‌سه‌ر پژاک و ناوهێنانی به‌ هێزێکی مه‌شکوک ، واته‌ به‌ کورتی و به‌ کوردی پارته‌کانی باشوور و ڕۆژهه‌ڵات ئه‌و فه‌لسه‌فه‌ گۆجه‌یان به‌کار هێناوه‌ که‌ ده‌ڵێت :- درۆ بکه‌ ، درۆ بکه‌ ، تا بڕوات پێده‌که‌ن .
منیش هیچ کاتێک نکۆڵی له‌وه‌ ناکه‌م که‌ سه‌رده‌مانیک بنکه‌ی پ‌ک‌ک هه‌م له‌ ئێران و هه‌م له‌ سوریاشدا هه‌بووه‌ و بوونی ئه‌و بنکانه‌ش له‌ ئێراندا هه‌م به‌ ویستی ئێران بووه‌ و هه‌م به‌ ویستی پارتی کرێکارانی کوردستانیش بووه‌ و هه‌ر یه‌که‌و بۆ ئامانجێکی دیاریکراویش ، به‌م شێوه‌یه‌ :-
1- ئامانجه‌کانی ئێران :-
ئامانجه‌کانی ئێران بریتی بوو له‌ کۆنترۆڵکردن و ده‌سته‌مۆکردنی پ‌ک‌ک . له‌به‌رئه‌وه‌ی ئێران هه‌م له‌سه‌رده‌می پادشایه‌تیدا و هه‌م له‌سه‌رده‌می کۆماری ئیسلامی ئێراندا ئه‌زموونی زۆریان هه‌بووه‌ له‌سه‌ر ده‌سته‌مۆکردنی ئه‌و پارت و ڕێکخراوانه‌ی که‌ داڵده‌دانی ئێرانیان قبووڵ کردبوو . بۆ نموونه‌ له‌سه‌رده‌می پادشایه‌تیدا توانییان هه‌موو داخوازیه‌کانی خۆیان به‌سه‌ر عێراقدا بسه‌پێنن و له‌ ماوه‌ی 24 سه‌عاتیشدا کۆتاییان به‌ سه‌رهه‌ڵدانه‌که‌ی خوالێخۆشبوو مه‌لا مسته‌فا بارزانی هێنا .
له‌ سه‌رده‌می کۆماری ئیسلامی ئێرانیشدا به‌ جۆرێک کۆنترۆڵی پارته‌کانی باشووریان کردبوو ، که‌ هه‌ر له‌ ڕێگه‌ی ئه‌و پارتانه‌وه‌ توانییان هه‌م دیموکرات و کۆمه‌ڵه‌ لاواز و شاربه‌ده‌ر بکه‌ن و هه‌م توانیان کۆنترۆڵی ته‌واوی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستانیش بکه‌نه‌وه‌ و هه‌م توانییان بچنه‌ ناو قوڵایی باشووری کوردستانه‌وه‌ بۆ لێدان له‌ بیره‌ نه‌وته‌کانی بای‌حه‌سه‌ن له‌ شاری که‌رکوک و ده‌ستبه‌سه‌رداگرتنی هه‌ڵه‌بجه‌ و به‌شێکی به‌رفراوان له‌ شاره‌زوور و چوونه‌ ناو قوڵایی ناوچه‌کانی گه‌رمیان و بادینان و بارزان و دۆڵی جافایه‌تی و ئه‌نجامه‌که‌شی به‌ ئه‌نفالی سه‌دان هه‌زار له‌ که‌سانی سڤیل و خاپوورکردنی ته‌واوی باشووری کوردستان و هه‌ڵهاتن و ئاشبه‌تاڵی لایه‌نه‌کانی باشووریش کۆتایی هات ، ته‌نانه‌ت ئه‌و کۆنترۆڵکردنه‌ له‌ ڕۆژگاری ئیمڕۆشدا هه‌ر درێژه‌ی هه‌یه‌ و له‌ دوای ڕاپه‌ڕینی جه‌ماوه‌ری باشوور له‌ ساڵی 1991ز دا ئێران توانی ئامانجه‌کانی خۆی به‌زیاده‌وه‌ بپێکێت ، وه‌ک تیرۆرکردنی باشترین هه‌ڵسوڕاوانی سیاسی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان و به‌رفراوانکردنی بنکه‌ ئیتڵاعاتی و هه‌واڵگریه‌کان و کردنی باشووری کوردستان به‌ بازاڕێکی سه‌رپشکی خۆیان بۆ ساغکردنه‌وه‌ی کاڵا به‌سه‌رچووه‌کانیان و تاڵانکردنی ته‌واوی داموده‌زگا خزمه‌تگوزاریه‌کانی باشووری کوردستان هه‌ر له‌ ڕێگه‌ی ئه‌و پارتانه‌وه‌ که‌ باشترین نموونه‌ش تاڵانکردنی به‌نداوی بێخمه‌ بوو که‌ له‌ دوای به‌نداوی ئه‌تاتورکه‌وه‌ دووه‌مین به‌نداوی مه‌زن بوو له‌ هه‌موو خۆرهه‌ڵاتی ناوه‌ڕاستدا .
بیرکردنه‌وه‌کانی کۆماری ئیسلامی ئێران له‌سه‌رشۆڕشی ڕزگاریخوازی نه‌ته‌وه‌که‌مان به‌ ڕێبه‌رایه‌تی پارتی کرێکارانی کوردستانیش هه‌ر به‌هه‌مان شێوه‌ بووه‌‌ و ده‌یخواست له‌ ڕێگه‌ی ئه‌و داڵده‌دانه‌وه‌ کۆنترۆڵی پ‌ک‌که‌ش بکات ، هه‌م داخوازیه‌کانی به‌سه‌ر تورکیادا بسه‌پێنێت و هه‌م بزاڤی ئاپۆچێتیش تێکوپێک بدات و له‌ ڕه‌گ و ڕێشه‌وه‌ نه‌یهێڵێت . چونکه‌ جگه‌ له‌وه‌ی که‌ پ‌ک‌ک بزاڤێکی ڕزگاریخوازی نه‌ته‌وایه‌تی کوردی بوو که‌ ئه‌مه‌ش به‌ هیچ داگیرکه‌رێکی کوردستان قبووڵ نه‌ده‌کرا له‌ هه‌مان کاتدا پ‌ک‌ک خاوه‌نی ئایدۆلۆژیایه‌کی سۆسیالیستی ڕاسته‌قینه‌ و هێجگار کاریگه‌ره‌ که‌ توانیویه‌تی کاریگه‌ریه‌کانی ئایدۆلۆژیای داگیرکه‌ران تاڕاده‌یه‌کی زۆر لاواز بکات و تووشی نوشووستیان بکات ، چونکه‌ یه‌کێک له‌ چه‌که‌ هه‌ره‌ کوشنده‌کانی داگیرکه‌ران دژ به‌ نه‌ته‌وه‌که‌مان بریتی بووه‌ له‌ چه‌کی ئایدۆلۆژیا .
2- ئامانجه‌کانی پارتی کرێکارانی کوردستان:-
ئامانجه‌کانی پارتی کرێکارانی کوردستانیش له‌ داڵده‌دانی ئێران به‌ پ‌ک‌ک بریتی بوو له‌ تێکه‌ڵبوون به‌ نه‌ته‌وه‌که‌مان له‌ ڕۆژهه‌ڵاتدا و په‌لهاویشتن بۆ نێو کورده‌کانی باکووری خۆراسان و لوڕستان و تاران و شوێنه‌ دووره‌ ده‌سته‌کانی دیکه‌ که‌ ساڵه‌های ساڵ بوو له‌لایه‌ن پارته‌ ته‌قلیدی و ناوچه‌گه‌ره‌کانه‌وه‌ فه‌رامۆش کرابوون . ئه‌م داڵده‌دانه‌ش هاوشێوه‌ی ڕێکه‌وتنه‌که‌ی ساڵی 1982ی پ.ک.ک و پ‌د‌ک-عێراق بوو ، که‌ له‌ ئه‌نجامی ئه‌و ڕێککه‌وتنه‌دا پ.ک.ک توانی به‌بێ ڕوودانی هه‌ر جۆره‌ گرژی و تێکهه‌ڵچوونێک بنکه‌و باره‌گا له‌ باشووری کوردستان دابنێت و ئاشنایه‌تی له‌گه‌ڵ به‌شێکی به‌رفره‌وانی ناوچه‌کانی بادینان ساز بکات .
یه‌کێک له‌ درووشمه‌ هه‌ره‌ سه‌ره‌کیه‌کانی پارتی کرێکارانی کوردستان ده‌ڵێت (له‌ هه‌ر شوێنێک کوردی لێهه‌بێت ئێمه‌شی لێده‌بین) که‌ ئه‌مه‌ش دروشمێکی هێجگار پیرۆز و نه‌ته‌وه‌ییه‌ و ئاماده‌ نه‌بووه‌ چاوپۆشی له‌ هیچ شوێنێکی کوردستان بکات و فه‌رامۆشی بکات ئه‌گه‌ر دووچاری مه‌زنترین زیانیش بووبێته‌وه‌ له‌و ڕێگه‌یه‌دا ، وه‌کو ئه‌و زیانانه‌ی که‌ دووچاری هات له‌ باشووردا له‌سه‌ر ده‌ستی لایه‌نه‌ گرێدراوه‌کان به‌ تورکیا و ئه‌مریکا و ته‌واوی داگیرکه‌ره‌کانی دیکه‌شه‌وه‌ .
جێگای خۆشحاڵییه‌ کاتێک ده‌بینیین بزاڤی ئاپۆچێتی له‌ شوێنگه‌لێک کار و چالاکی ده‌نوێنن که‌ له‌ ڕابردوودا ته‌واو فه‌رامۆش کرابوون و له‌ بیریش چووبوونه‌وه‌ وه‌کو ناوچه‌کانی ئیلام و لوڕستان و به‌ختیاری و باکووری خۆراسان ، ته‌نانه‌ت ئه‌وه‌ی که‌ من ئاگاداربم ته‌نها له‌ نێو کورده‌کانی باکووری خۆراساندا 57 گه‌ریلای سه‌ری چیاکانیان هه‌یه‌ و سه‌دان کادری چالاکی ڕێکخستنیشیان تێدا به‌رهه‌م هێناون . که‌ ئه‌مه‌ش پێچه‌وانه‌ی کار و کرده‌وه‌ی ته‌واوی پارته‌ کلاسیکیه‌کانی دیکه‌یه‌ هه‌م له‌ باشوور و هه‌م له‌ ڕۆژهه‌ڵاتدا ، چونکه‌ سه‌رده‌مانێکی دوور و درێژیش هه‌مان بوار بۆ ئه‌و پارتانه‌ کرابوویه‌وه‌ هه‌م له‌ ئێران و هه‌م له‌ عێراقدا و به‌ڵام به‌رهه‌مه‌که‌یان نه‌ک هه‌ر هوشیارکردنه‌وه‌ی کوردی بنده‌ستی ئه‌و داگیرکه‌رانه‌ نه‌بوو به‌ڵکو ببوون به‌ به‌شێک له‌ پیلانه‌کانی ئه‌و داگیرکه‌رانه‌ بۆ سه‌رکوت و بێده‌نگ بوونی کوردی ئه‌و پارچانه‌ی کوردستان .
له‌ ئه‌نجامی ئه‌م داڵده‌دانه‌ی ئێرانیش بۆ پ‌ک‌ک نه‌ک هه‌ر ئێران نه‌یتوانی ئامانجه‌کانی بپێکێت و کۆنترۆڵی پ‌ک‌ک بخاته‌ ژێر ده‌ستی خۆیه‌وه‌ به‌ڵکو پ‌ک‌ک توانی زۆر چالاکانه‌ ئامانجه‌کانی خۆی بپێکێت و جه‌ماوه‌ر هوشیار بکاته‌وه‌ و نزیکبوونه‌وه‌ی گه‌ل ده‌سته‌به‌ر بکات و ئه‌نجامه‌که‌شی ده‌رکه‌وتنی پارتێکی شۆڕشگێڕی وه‌کو پژاکه‌ .
کاتێک کۆماری ئیسلامی ئێرانیش نه‌یتوانی ئامانجه‌کانی بپێکێت ئه‌وا به‌ ناچاری هه‌م په‌نای برده‌ به‌ر تورکیا بۆ لاوازکردنی بزاڤی ئاپۆچێتی و هه‌م به‌ دڕندانه‌ترین شێوه‌ش بکه‌وێته‌ لێدان و سه‌رکوتکردنی ئه‌و بزاڤه‌ و لایه‌نگره‌کانیان و ته‌نانه‌ت ئابوورییه‌کی زۆری ئێرانیش ته‌رخان بکات بۆ درووستکردنی دیواری چه‌ندین کیلۆمه‌تری بۆ ڕێگه‌گرتن له‌ کار و چالاکیه‌کانی پژاک .
ئه‌م به‌شه‌ی بابه‌ته‌که‌م کۆتایی ده‌هێنم به‌ یه‌ک پرسیار که‌ له‌ سه‌رجه‌م پارته‌ به‌ڕێزه‌کانی ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستان و ئه‌ندام و لایه‌نگره‌کانیان ده‌که‌م و ده‌ڵێم : - ئه‌و بواره‌ی که‌ بۆ پ.ک.ک کرایه‌وه‌ له‌ ئێران و ڕۆژهه‌ڵاتی کوردستاندا بۆ دانانی بنکه‌ و باره‌گا ، ئه‌گه‌ر بۆ ئێوه‌ بکرێته‌وه‌ به‌ هه‌مان شێوه ئایا له‌نێوان ڕازیبوون و فه‌رامۆشکردندا کامیان هه‌ڵده‌بژێرن ؟‌
به‌شی شه‌شه‌م و کۆتایی په‌یوه‌ست ده‌بێت به‌و هۆکارانه‌ی که‌ ده‌بنه‌ هۆی لاوازبوونی پژاک .
درێژه‌ی هه‌یه‌ .....

جه‌لال چوارتایی
26-08-2008
هۆڵاند

شعبون بی مُخ ، نماد لمپنیسم ایرانی

Friday, August 29, 2008

اقتصاد چین، اقتصاد ایران، و رنگ گربه

جنیفر ینگ دختر جوانی در چین است که برای یک شرکت بین المللی کار می کند. داستان زندگی خانوادگی جنیفر ینگ داستان چین است. مادر بزرگش 94 سال پیش و در زمانی که چین مدرن وجود نداشته است در روستایی در جنوب شرقی چین به دنیا می آید. مادربزرگ بی سواد است و حتی اسم ندارد. خانواده اش مجبورش می کند که پایش را ببندد تا کوچک شود و او شانس بیشتری در ازدواج داشته باشد. مادر بزرگ ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد و صاحب شش فرزند می شود . زندگی مادر بزرگ مصادف است با جنگ داخلی و سپس روی کار آمدن مائو. زندگی در زیر سایه سیاست های کمونیستی مائو به سختی می گذرد. مخصوصا زمانی که سیاست "خیزش عظیم به جلو" (Big Leap Forward) مائو شکست می خورد و قحطی سالهای 1958 تا 1960 پیش می آید. قحطی که باعث مرگ 30 تا 100 میلیون چینی می شود. مادر جنیفر که جوانترین فرزند مادربزرگ است به یاد می آورد که در سن شش سالگی همیشه گرسنه بوده است. مادر جنیفر به مدرسه و سپس به دانشگاه می رود و پس از آن شغلی دولتی در شهر مجاور می یابد. جوانی او همزمان با تغییرات در سیاست های چین است. دولت چین که پی به ناکارایی سیاست های کمونیستی برده است شروع به آزاد کردن بازارها می کند. سخن معروف دنگ شیائو پینگ که "ما گربه را برای موش گرفتن می خواهیم، سیاه و سفید بودن گربه اهمیت ندارد" نشان از جدی بودن چین در تغییر سیاست های اقتصادی است. مادر تشکیل خانواده می دهد و جنیفر به دنیا می آید. همزمان با رشد جنیفر چین نیز به سرعت رشد می کند. جنیفر اکنون فارغ التحصیل دانشگاه در رشته فایننس است و به تازگی در یک شرکت بین المللی به کار مشغول شده است. حقوق اولین ماه او 100 برابر اولین حقوق سالانه مادرش است. چین کاپیتالیست چنان رفاهی برای مردمش فراهم کرده است که در چین کمونیست تصور ناپذیر بود. رفاه حاصل از تغییر سیاست های اقتصادی به سمت سیاست های بازار مختص عده ای خاص نیست. فقرای چین هم از پیشرفت اقتصادی بهره برده اند. (زمانی کندی گفته بود که وقتی آب بالا می آید هم کشتی را بالا می برد و هم قایق را.) در سال 1978 بیش از 30 درصد مردم چین در زیر خط فقر یک دلار در روز زنگی می کردند در پایان سال گذشته این رقم به کمتر از 2.5 در صد رسیده است.
در ایران عزیز ما متاسفانه، هنوز بحث از سیاه و سفید بودن گربه است. نه گربه سفید اقتصاد عدالت طلبانه دولت، نه گربه سفید چپی های کم عقل داخلی، و نه گربه سفید اقتصاد اسلامی (گربه ای که اصلا وجود ندارد)، هیچکدام موشی نمی گیرند. هیچکدام از آقایان هم از گربه سیاه بازار آزاد خوششان نمی آید. بحث اقتصادی در ایران اصلا بحث موش گرفتن گربه نیست، بحث سیاه و سفید بودن آن است. و مادام که چنین است نتایج هم چنان است که هست.

چرا مردم امریکا رئیس جمهورهای احمق انتخاب می کنند؟

چرا مردم امریکا از انتخاب رئیس جمهورهای خیلی باهوش گریزانند؟ بوش در حرف زدن دچار مشکل است. مثلا به این و این ویدئو نگاه کنید. ریگان هم آدم باهوشی نبود. متوسط نمرات ریگان در دانشگاه C بوده است. مک کین هم در حرف زدن دچار مشکل می شود و در دانشکده نیروی دریایی از آخر و در میان بیش از 800 نفر، نفر چهارم بوده است. در این میان رئیس جمهورهای حتی باهوش امریکا هرگز از هوش خود حرفی به میان نمی آوردند. مثلا نقل است که آیزنهاور در تبلیغات ریاست جمهوری خود از عکسی استفاده می کرده است که او را کمی احمق تر از آنچه هست نشان دهد. کلینتون هم که بسیار باهوش است و دقت و هوش او را می توان در مصاحبه هایش با مجری های باهوشی مثل چارلی رز دید وقتی به شهرهای کوچک امریکا می رود بسیار ساده حرف می زند. یا اوباما هرگز در تبلیغات انتخاباتی خود از اینکه مدرک از دانشگاه هاروارد دارد و استاد دانشگاه بوده است و یا اینکه به عنوان رئیس مجله بسیار معتبر Harvard Law Review انتخاب شده بوده است حرفی نمی زند. نخبه بودن (یا الیت بودن) در انتخابات امریکا به معنی تماس نداشتن با مردم عادی است و نکته منفی حساب می شود.
نقل است و نظر سنجی ها هم چنین نقلی را تائید می کند که مردم امریکا به رای دادن به فردی که در تصورشان بتوانند با او آبجو بخورند متمایل ترند. توجه به این نکته مفید است که آبجو خوردن در امریکا کار چندان به اصطلاح با کلاسی نیست. با کلاس ها شراب خوارند. نخبه و کلاس در ذهن مردم به هم مربوطند.
رفتار کاندیداهای انتخاباتی امریکا را که ببینید از همین رویه پیروی می کند. به بار شهرهای کوچک می روند و آبجو می خورند. مثلا در این فیلم هیلاری کلینتون با لیوان یک بار مصرف آبجو می خورد (ویدوی دیگر). یا اینکه کاندیداها به غذاخوری های عادی سرکوچه می روند و غذاهای به اصطلاح بنجل (junk) می خورند.
در تماس نبودن با مردم در امریکا برای یک کاندیدا جرم بزرگی است. مثلا یک بار یک خبرنگار از رودی جولیانی (کاندید جمهوری خواهان) پرسیده بود که شیر گالنی چند است و او پاسخ داده بود 1.5 دلار. درحالی که قیمت شیر حدود 4 دلار بود. همین پاسخ را اصحاب رسانه به اصطلاح پیراهن عثمان کردند که او نمی داند مردم چه می کشند.
نکته تکمیلی اینکه مردم از رئیس جمهورشان انتظار دارند که مشاوران و وزیران بسیار باهوش داشته باشد یا افرادی که به عنوان قاضی دادگاه عالی انتخاب می شوند همگی بسیار باهوشند. مثلا پوالسون که وزیر خزانه داری است بسیار باهوش است و می داند که در اقتصاد این ملک چه می گذرد. بوش احمق است اما تمام مشاورانش، رئیس بانک مرکزی امریکا، و قضات عالی بسیار باهوشند.

Wednesday, August 27, 2008

عکسی که دیدنش آدم را سردر گم می

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش سيزدهم: «قطع رابطه كشورهاي اروپايي با ايران و آرايش جديد جمهوري اسل

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش دوازدهم: «راي دادگاه»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش دهم: «كميته قصر فيروز»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش يازدهم: «حكم دستگيري فلاحيان»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش نهم: «عملیات فریاد بزرگ علوی»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش هشتم: «آغاز محاكمه»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش هفتم: «ادعانامه دادستان»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش ششم: «کشف عکس ها و مبداء سلاح تروریست ها»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش پنجم: «دستگيري ها»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی. بخش چهارم: «آشكار شدن نقش جمهوري اسلامي»

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی (بخش سوم): «بي پايگي نخستين اتهام ها»db://DAL_Article#ArticleID=309396

قتل سران حزب دمکرات کردستان توسط عناصر جمهوری اسلامی (بخش دوم): «در رستوران میکونوس برلین چه گذشت»db://DAL_Article#ArticleID=309336

قتل سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس برلین توسط عناصر جمهوری اسلامی (بخش اول): «حکم دادگاه»

Thursday, August 21, 2008

Tuesday, August 19, 2008

Sunday, June 15, 2008

Saturday, June 14, 2008

FTP سرور خانگی

http://www.updateblog.net/archive/2008/06/_ftp.php

Wednesday, June 11, 2008

Tuesday, June 10, 2008

Khayyam Khani video

The most stupid bridge in the world!/

تصاويري از مهندسي سازترين پل روگذر در ايران - روي اين پل محال است تصادف نکنيد!

تصاوير مربوط است به پل روگذر جاده قزوين - رشت در حوالي منطقه امام زاده هاشم در حدود 20 کيلومتري رشت. اين پل طوري طراحي شده که اگر با عبور از آن بخواهيد وارد لاين مقابل جاده شويد حتما با ماشين هاي مقابل برخورد خواهيد کرد! اگر شک داريد ويديو را ببينيد.

Software

Friday, June 6, 2008

Thursday, June 5, 2008

ابزاری مفید برای از بین بردن پسورد فایل های RAR .

Mariah Carey_Without You

كنيزكان زيبا روي بسيار بود؛

عشق - دریا

مـی وزد از آنطـــــرفتر بادهــــــا
از دل دریــــا رســــد فریاد هــــا

هـــــر که آواز دل دریا شنــــــید

بهـترین آوای این دنیا شنـــــید

روی موج آب دریا ، خـواب شو

یا برای خــــواب دریا ، آب شو

آب دریا ، اشک فرهاد است و بس

مــوج دریا ، آه و فریاد است و بس

ما به دریا ، آتشـــــی افروخـــتیم
ایدریغ ! از آتشش خود سوختیم

سقــــف دریا را چراغان کرده ایم

آرزوی ابــــــــر و بـــاران کـرده ایم

هــــــر که اینک دل به دریا میزند

روی قلــــــب عاشقی ، پا میزند

***

ماهـــــــــی از آزار ما پرواز کـــرد

عــــــقده دیرینه اش را باز کـــرد

هر که ماهی را گرفت ، او قاتل است

صید ماهی ، تا قیـــامت باطل است

کشتی غفلت خطر دارد ، بیا

مــــــــوج دریا ها اثر دارد ، بیا

قــــــــطره ما همــــت دریا دلیست

زندگیمان ، حاصل بی حاصلیست

زندگی صد پیچ و خم دارد ، پسر

زندگی شادی و غــم دارد ، پسر

قــــطره ، قطره مهربانی ، چاره است

پیش خوبان ، هـــمزبانی چاره است

چاره یعنی با شما تنها شدن

عاشـــــــــق دیرینه دریا شدن

با تو بـودن چاره درد من است

درد من مزد عملکرد من است

من میان انبــــــه مردم شدم

در میان خیل مردم ، گم شدم

گم شــــدن افسانه مجنون هاست

غوطه خوردن در میان خون هاست

***

دوستی یعنی ، فدایت میشوم

کشتی من ! ناخــــدایت میشوم

صحبت از عشق است ، از دریا بود

صحبــــتی از سـرنوشـــــــت ما بود

عشق ، دریا ، یعنی دنیای دگر

رشته ای در ریشـــــــــه آب گهر

عشق ، دریا ، یعنی دریایی سراب

تا رسیـــــــــــدن در جـــــــوار آفتاب

عشق ، دریا ، یعنی بیدارند و بس

ســـــــالها با هــــم گرفتارند و بس

عشق ، دریا ، یعنی دل دادن به هم

غــــــــوطه خوردن در میان رنج و غم

funny+ 18

Italian Time

در جستجوي بلوط

Tuesday, June 3, 2008

فارسی‌بورد: نرم‌افزار رایگان صفحه کلید تصویری فارسی

فقر زیبایی معصومیت کودکانه

برج مسکونی به ارتفاع ۳ کیلومتر

«داستان انقلاب» را می‌توانید بشنوید

سعید امامی:کشورفقط برای حزب اللهی ها نیست

آیت الله خلخالی : رقیق القلبم! چند بار گریه کرده ام، من هم مثل امام رئوفم، video

http://www.youtube.com/watch?v=Iz2QCYr7STQ&eurl=http://www.iranian.com/main/singlepage/2008/hanging-judge-khalkhali

فید

فکری که یک بچه برای اصلاح جهان ارائه داد

اگر انسان درست شود، جهان درست خواهد شد کشیش در روز شنبه خود را برای اجرای مراسم دعا و نیایش آمده می‌کرد. زنش به قصد خرید خانه را ترک کرده بود . هوا بارانی و پسر کوچکش بی قرار و ناراحت بود . حوصله اش سر رفته بود . کشیش مجله ای قدیمی را بر داشت و آن را ورق زد تا به یک عکس رسید . نقشه جهان بود. کشیش صفحه را کند و آن را به قطعات ریز پاره کرد ، بعد تکه های آن را به اطراف اتاق پخش کرد و به پسرش گفت " جانی، اگر همه این تکه پاره های کاغذ را کنار هم بگذاری و نقشه اصلی را درست کنی به تو ۲۵ سنت می‌دهم. " کشیش خیال می کرد که این کار دست کم تا ظهر پسرش را سرگرم می کند . ۱۰ دقیقه بعد صدای در زدن اتاق مطالعه اش را شنید . پسرش بود که نقشه را کامل شده را برایش آورده بود. کشیش از این که پسرش به این سرعت نقشه را تهیه کرده بود متعجب شد. کشیش پرسید: " پسرم، چطور شد که به این سرعت این کار را انجام دادی؟ " و جانی جواب داد:"خیلی ساده بود. در سمت دیگر عکس مردی بود . قطعه کاغذی برداشتم و آن را در پایین عکس قرار دادم، کاغذ دیگری در بالای عکس گذاشتم و صفحه را بر گرداندم. می‌دانستم که اگر تصویر مرد را درست دربیارم نقشه جهان نیز درست در کنار هم قرار می گیرد. " کشیش لبخندی زد و سکه ۲۵ سنتی را به پسرش داد و گفت: " تو برنامه مناجات مرا هم برای فردا آمده ساختی . می‌دانم درباره چه حرف بزنم. موضوع سخنرانی من این خواهد بود : اگر انسان درست شود، جهان درست خواهد شد.

رجعت و مباني آن

http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=794&urlId=952

Monday, May 26, 2008

to learn english

http://towerofenglish.com/reading.html
‫جالبترین سایتی که برای یادگیری انگلیسی می توان از آن استفاده کرد

Tuesday, May 20, 2008

هتل حلقه الماس در دبی

BBC - The Birth of Israel Part 1 of 6

بی.بی.سی یک مستند درباره‌‌ی ماجرای روز نکبت (یا سالروز تولد اسراییل) درست کرد به اسم «تولد اسراییل». سازنده‌اش جرمی باون است که سردبیر خاورمیانه‌ی بی.بی.سی است. از آنجایی که اسراییلی‌ها را عصبانی کرده باید مستند بی‌طرفی باشد

12 نکته ناگفته درباره فاطمه

Monday, May 19, 2008

نقاشی با مداد - مجموعه ای بی نظیر

دانشجوی مسلمان کانادایی برای ارتقای کیفیت نماز سالخوردگان و معلولان سجاده دیجیتالی ابداع کرد

Bridge to Iran

مجموعه ای متشکل از مصاحبه با (‌ سعید حنایی قاتل ۱۶ تن از زنان خیابانی در مشهد ) ، قاضی پ‍رونده ، خانواده مقتولان و . . . در این مجموعه به نظر من می توانیم از یک سو با تفکرات بخشی از مردم کشورمون که متاسفانه بدون مطالعه و با تفکرات مذهبی به خودشون اجازه می هندن که دست به هر کاری بزنند -امری که نه تنها در بین افراد کم سواد و بی سواد ، بلکه حتی گاه در بین مسئولان کشورمان ( البته به گونه ای دیگر!‌) دیده می شود- آشنا می شویم و از سوی دیگر با دیدن ظلمی که به به این زنان روا داشته شده دلمان خون می شود!

ناصرالدین شاه به میرزا حسن آشتیانی سردمدار "جنبش تنباکو:

عجب خدمتی به ملت و مردم می کنید! هرکس هم که تریاک کش نبود، حالا چپق تریاک می کشد. غلیان چرس را عجب رواجی دادید! مرد که بی جهت غلیان را ترک نمی کند. لابد است برود تریاک بکشد یا چرس و یا هر نجاستی که گیرش بیاید، سر غلیان بگذارد، بکشد و دیوانه شود، ناخوش شود و بمیرد.(تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، ص 15)

دين

هر دين بيش از آنكه شيطانش را بي‌اعتبار كند اينكاررا با خدايش انجام ميدهد./ -------**--بيشتر خطابه‌هاي روحانيون شبيه آگهي‌هاي تجاري اند- اما نمي توانم تشخيص دهم كه آيا در اين آگهي ها خدا اسپانسر است يا محصول عرضه شده. ------**-- آدمهايي كه به من ميگويند من به جهنم خواهم رفت درحاليكه آنها به بهشت ميروند مرا بسيار شادمان ميكنند از اينكه ما به دو مقصد متفاوت ميرويم------**--در هر دهكده‌اي يك مشعل- آموزگار- وجود دارد و يك كپسول آتش نشاني: روحاني./-- --**--كار و كاسبي ها ممكن است بيايند و بروند اما دين همواره باقي خواهد ماند. چرا كه دين تنها تجارتي است كه در آن مصرف كننده بخاطر بدي محصول‏، خودش را سرزنش ميكند.-----**-- چطور نهادهاي ديني را مي توان يك راهنماي قابل اعتماد در جهان ناديده دانست درحاليكه در جهان ديده و مرئي دچار اشتباهات فراواني شده‌اند؟ /--- --**-من به خدا اعتقاد دارم اما در مورد بقيه جزئياتش خيلي مطمئن نيستم./----**-- با يا بدون مذهب، انسان هاي خوب كارهاي خوب ميكنند وانسان هاي بد، كارهاي بد. اما براي اينكه انسان هاي خوب كارهاي بد انجام دهند نياز به مذهب است./-- --**---خواندن و فهم كامل كتاب مقدس مطمئن ترين شيوه كافر شدن است./-- ---**--سوالي كه پيش‌روي نژاد بشر است: آيا پرودگار طبيعت بايد جهان را با قوانين خودش اداره كند يا روحانيون و پادشاهان با جنگولك بازيهاي جعلي اينكار را بكنند؟/-----**-- دين به يك قرص مي ماند. بهترين روش استعمالش قورت دادن بدون جويدن است. ----**---من به خدا اعتقاد دارم اما كوچكترين اعتمادي به كساني كه برايش كار ميكنند ندارم./----**-- خنده دار، متناقض و دردناك است كه بي خدايان، دين را جدي تر از موحدان ميگيرند/----**--خدا يك كمدين است. درحال بازي دربرابر تماشاگراني كه به شدت از خنديدن وحشت دارند/----**--اگر مثلث‌ها خدا داشتند، خدايشان سه ضلعي مي بود./---**--اين واقعيت كه يك مومن شاد تر از يك شكاك ديني است از آنجا ناشي ميشود كه يك مست سرخوش تر از آدم هوشيار است./---**--جاييكه پرستش خورشيد يك وظيفه عمومي باشد آزمايش قوانين حرارتي جنايتي نابخشودني خواهد بود.

نواختن آلات موسیقی را به صورت آنلاین بیاموزید (درام، پیانو،

کوبای بی‌فیدل

در هر کجای کوبا اگر بگوئید لا چینا (البته به صدای آرام که به گوش غریبه نرسد) همه می‌فهمند منظورتان رائول کاستروست. «لا چینا» یعنی زن چینی، در مقابلِ «ال چینو» که یعنی مرد چینی. در کوبا سال‌هاست شایع است که رائول مردگراست (یعنی همجنسگرای مفعول)، و چون مثل چینی‌ها چشمان بادامی و پلک پف کرده دارد لقب «لا چینا» را برازنده‌اش می‌دانند. در مورد او یک شوخی دیگر هم در کوبا همه‌گیر است به این مضمون: که عدم شباهت آشکار رائول به برادرش فیدل که حتی در کلانسالی مردی بسیار خوش تیپ است از این روست که مادرشان قبل از تولد رائول از یک شیرفروش چینی که به خانه‌شان رفت و آمد داشت گهگاه شیر مجانی دریافت می‌کرد!

معمار اصلاحات اقتصادي هند

اقتصاد هند چگونه از سقوط گريخت؟


دنياي اقتصاد- «مان موهان سينگ» اقتصاددان هندي كه با سمت وزير دارايي در دهه 90 ، اصلاحات اقتصادي را در اين كشور كليد زد و پس از موفقيتي چشمگير به مقام نخست‌وزير ارتقا يافت، مي‌گويد:. آن زمان كه در آستانه سقوط بوديم به «راجيو گاندي» گفتم كه يك شانس براي تغيير اوضاع داريم؛ به شرطي كه از تمهيدات جسورانه بهره گيريم و كارهايي انجام دهيم كه قبل از ما هم به فكر بقيه رسيده اما به هر دليلي انجام نشده است... اين‌گونه بود كه اقتصاد دستوري كنار گذاشته شد و اقتصاد هند دوباره به پرواز درآمد.



گفت‌و‌گو با مان‌مو‌هان سينگ؛ نخست‌ وزير هند
من، راجيوگاندي و اقتصاد هند
مترجم: دكتر جعفر خيرخوا‌هان
بخش نخست
مان مو‌هان سینگ اقتصاددان هندي متولد 1932، وزیر دارايي دولت ناراسیم‌ها رائو در دهه 1990 بود و بانی اصلاحاتی شد که به آزادسازی اقتصادی در هند انجامید و تغییرات اساسی در این کشور به‌وجود آورد.
وي پس از پيروزي حزب كنگره به رهبري سونيا گاندي در انتخابات سال 2004 به نخست وزيري هند رسيد. در اين گفت‌وگوي نوزده بخشي كه قبل از نخست وزيري سينگ انجام شده است، وي در باره تاریخ اصلاحات اقتصادی و سیاست صنعتی هند، تاثیر جهاني‌‌سازی و نقش دولت در اقتصاد هند توضیح می‌‌دهد.
ديدگاه نهرو در مورد نوسازي هند
نهرو نوشت که سوسیالیسم هم علمی و هم منطقی است. منظور او از این گفته چه بود؟
نهرو یک اندیشمند خردگرا بود و می‌‌خواست علم و تکنولوژی را به‌کار گیرد تا مشکلات موجود عصر ما را حل کند. مشکل اصلی در هند، عقب‌‌ماندگی اقتصادی و اجتماعی این کشور بزرگ و فقر گسترده و عظیمی بود که از زمان استقلال حاکم شده بود. دیدگاه اقتصادی نهرو ر‌هايي يافتن از آن فقر مزمن، بی‌‌سوادی و بیماری با استفاده از علوم جدید و تکنولوژی بود.
هدف اصلی، نوسازی و صنعتی کردن کشور در طی فقط یک نسل بود. آیا این يك ایده خوب یا ایده‌‌ مضحکی بود؟
در بسياري از كشور‌هاي جهان نمونه‌‌‌هايي از این دست اتفاق افتاده است. اتحاد شوروی توانست در طی یک نسل صنعتی شود. انقلاب صنعتی در انگلستان را می‌‌توانید به چند مرحله (نسل) تقسیم کنید. بسیاری از تغییرات ساختاری در یک نسل اتفاق افتاد که بعد‌ها غیر قابل برگشت شد و این دیدگاه نهرو بود.
نظر او صنعتی‌‌کردن هند بود. او با شهرنشین کردن هندی‌‌‌ها در يك فرآیند، امیدوار بود جامعه‌های نو خلق خواهد شد، جامعه‌های منطقی‌‌تر، انسانی‌‌تر که احساسات فرقه‌‌گرايي و تعصبات مذهبی کمتر باشد. این دیدگاه متعالی نهرو بود.
برنامه‌ريزي مركزي، جانشين واردات
آیا برنامه‌‌ریزی مرکزی سرانجام در درون خود محو و مضمحل گردید؟ ارزیابی شما از مفهوم برنامه‌‌ریزی مرکزی حداقل به‌عنوان نخستين مرحله توسعه چیست؟
من فکر می‌‌کنم تاریخ اقتصاد در150 سال اخیر به روشنی نشان می‌‌دهد که اگر بخواهید کشوری را در مدتی کوتاه مثلا حدود 20 سال صنعتی کنید، و بخش خصوصی خوب کاملا توسعه یافته و طبقه کارآفرین نداشته باشید، آن‌گاه برنامه‌‌ریزی مرکزی اهمیت پیدا می‌‌کند.
ارزیابی نهايي شما از تجربه برنامه‌‌ریزی مرکزی در هند چیست؟ آیا این یک برنامه اجتماعی و اقتصادی درستی بود؟
در نخستين مراحل توسعه هند، برنامه‌‌ریزی مرکزی عاملی مثبت برای توسعه و تشویق صنعتی شدن و ساخت صنایعی بود که هرگز پیش از آن ساخته نشده بود. از لحاظ سازماندهی علوم و تکنولوژی، آزمایشگاه‌‌‌های ملی جدید به‌وجود آمد. اگر برنامه‌‌ریزی مرکزی نبود، هرگز آن چیز‌ها موجودیت نمی‌‌یافت.
اما مشکل اساسي پس از گذشت 15 ، 20 سال بعد شروع می‌‌شود، چرا که نظام برنامه‌‌ریزی مرکزی که ما بتدریج پیاده کردیم یا سایر کشور‌ها تجربه کرد‌ه‌اند فاقد سیستم تاثیرگذاری موثر بر مدرنیزه‌‌سازی بر پایه پیشرفت و رشد بهره‌‌وری و خلق تکنولوژی جدید است و اینجاست که ناتوانی اقتصاد مبتنی بر برنامه‌‌ریزی مرکزی ظاهر می‌‌شود و هزينه‌اي سنگین بر اقتصاد تحمیل می‌‌کند که قابل تحمل نیست.
اقتصاد مختلط، برنامه‌ريزي مركزي
واضح است که اقتصاد شوروی، با برنامه‌‌‌های 5 ساله‌اش، تاثیراتی بر هند داشت. آیا مدل اقتصاد مختلط حزب کارگر انگلیس نیز چنین تاثیری داشت؟
بله، من فکر می‌‌کنم هند همیشه یک اقتصاد مختلط داشته است و بر طبق استاندارد‌های غربی، ما بيش از آنكه اقتصاد بخش دولتي داشته باشیم، اقتصاد بازار داشتيم. دیدگاه انگلیس از همزیستی بخش خصوصی و بخش عمومی تاثیر زیادی بر تفکر نهرو گذاشت و این گونه بود که نهرو جرح و تعدیل‌‌‌هایی به مدل برنامه‌‌ریزی شوروی وارد کرد.
كينزين، سرمايه‌داري، فقر، دانشگاه
شما رشته اقتصاد را در دانشگاه کمبریج و آکسفورد فراگرفتید. وقتی دانشجو بودید جریان اقتصادی غالب چه بود و چه تصوری از آن داشتید؟
من امتیاز گذراندن آموزش‌‌‌های بسیار مفید از افرادی چون جون رابینسون، نیکلاس کالدور، ریچارد کان، موریس داب و سِر دنیس رابرتسن را داشتم. من فکر می‌‌کنم نگاه حاکم در آن زمان به سمت مداخله مقتدرانه دولت به‌همراه فضای کینزین برای ثبات اقتصاد سرمایه‌‌داری گرايش داشت که در کشور‌های فقیر به مداخله مقتدرانه دولت برای سوق دادن اقتصاد به مسیر رشدی خوداتکا تعبير مي‌‌شد.
اگر آنها امروز شما را می‌‌دیدند حتما در قبر خود می‌‌لرزیدند! این‌طور نیست؟
در آن زمان هر که به هند می‌‌آمد چه از MIT، چه از کمبریج و انگلستان همه توصیه‌‌‌های یکسانی براي کشور داشتند. اگر واقعا می‌‌خواهید به رشد خوداتکايي برسید باید بپذیرید که دولت نقش بازیگر پیشتاز اصلی را برعهده گیرد.
برنامه‌‌ریزی مرکزی، فساد، سرمایه‌‌داری
آیا درست است بگوييم مجوز راج تقریبا پیامد اجتناب‌‌ناپذیر برنامه‌‌ریزی مرکزی است؟
بله حتما همین طور است. چون در اقتصادی که منابع آن کمیاب هستند و تقاضا بسیار زیاد است، شما نیازمند سهمیه‌‌بندی و کنترل هستید و بنابراین نیاز به صدور مجوز دولتی خواهید داشت. در مراحل اولیه، این کنترل‌‌‌ها تحت عنوان ورود عقلانیت بیشتر در فرآیند تخصیص کالا معرفی می‌‌شد. اما پس از مدت زمانی آنها خود به ابزار فساد تبدیل شدند. به ابزاری برای تاخیر‌ها تبدیل می‌‌شدند. به ابزاری برای بی‌‌اطمینانی تبدیل می‌‌شدند و بدین شکل اقتصاد به راحتی از مسیر شفاف و حقیقی خود خارج می‌‌شد. ضمن آنکه سیستم اطلاعات مورد نیاز برای اجرای عقلایی این کنترل‌‌‌ها به ابتذال کشیده می‌‌شد، پس من فکر می‌‌کنم این عاملی ‌‌شد برای ...
پس بهتر است بگوييم مجوز راج تا حد معینی، منتج به رکود اقتصادی و مانعی برای رشد کارآفرینی می‌‌شد؟
بله من فکر می‌‌کنم این کار موجب برانگیخته شدن عملی می‌‌شود که من گاهی اوقات آن‌را سرمایه‌‌داری کارکردگرا می‌‌نامم. سرمایه‌‌داری از نظر تاریخی همواره یک نیروی محرک قوی بوده است و در ورای آن نیرو، پیشرفت تکنولوژی، اختراع، ایده‌‌‌های جدید، محصولات جدید، تکنولوژی جدید و روش‌‌‌های جدید مدیریت تیمی نهفته بوده است. اگر اقتصاد کنترل شده شدید داشته باشید و با حمایت نامحدود، خود را به ‌‌کلی از جهان پیرامون خود جدا سازید، دیگر هیچ‌کس هیچ انگيزه‌اي برای افزایش بهره‌‌وری و ابداع و ایده‌‌‌های جدید نخواهد داشت. بنابراین، مجوز حکومتی راج مانع بزرگی در فرآیند مداوم رشد پایدار شده بود.
سیاست صنعتی، جانشینی واردات، حمایت‌‌گرايي
آیا صحیح است استفاده از خودروی مدل «امباسادور» توليد هند را نمونه‌اي از عدم پیشرفت فنی در یک اقتصاد بسته بناميم؟
بله، برخی اوقات تعجب می‌‌کنم. فکر می‌‌کنم صنایع اتومبیل تویوتا و هندوستان همزمان به‌وجود آمدند. شركت هندوستان موتورز، درگیر ساخت اتومبیل امباسادور شد و در برابر، تویوتا رهبری جهاني صنعت اتومبیل را در دست گرفت. این می‌‌تواند معیاری برای چگونگی از دست دادن فرصت‌‌‌ها در نتیجه درگیر شدن در یک مدل خیلی قدیمی در اقتصاد تحت سلطه مجوز‌های دولتی باشد.
چرا تجارت خارجی برای مدت‌های مدید نقش چندانی در اقتصاد هند ایفا نکرد؟
در اقتصاد بسیار بزرگي مثل هند، تجارت اجبارا سهم کمی از اقتصاد را دارد. تا همین اواخر، به نظر من در ایالات‌‌متحده نیز تجارت فقط بخش کوچکی از مجموع درآمد ملی را تشكيل مي‌‌داد. حتی در ژاپن برای مثال، اگر صادرات را در نظر بگیرید تنها 10 تا 11 درصد GDP بیشتر نمی‌‌شود. بنابراین تا حد زیادی این نتیجه اندازه اقتصاد ماست. هند کشوری با پهنای یک قاره و منابع طبیعی فراوان است. اما در این خصوص عدم‌‌تمایل به تجارت خارجي، به خاطر سياست درون‌‌نگر به صنعتی‌‌شدن که اتخاذ کرده بودیم، تجارت خارجی سرکوب می‌‌شد.
حکمرانی جهاني، گفت‌وگو‌های تجاری
شما صنعت خودروسازی تویوتا را با صنعت خودروسازی هندوستان مقایسه کرديد. در دهه1980 نگاه مردم هند به خارج از کشور معطوف شده بود. فکر می‌‌کنم ذهن شما هم به نوعی با آنچه که در ديگر مناطق شرق آسيا در جریان بود درگیر شده بود. به من بگوييد چه می‌‌دیدید و آن زمان چه فکری به خصوص در مورد تحولات کره جنوبی می‌‌کردید؟
در دهه 1980، اقتصاد هند طبق استاندارد‌های جهاني وضعیت مناسبی داشت. آمریکای لاتین و آفریقا گرفتار بحران بدهی بودند. رشد اقتصاد هند به سطح 5/5 درصد رسیده بود، اما اگر به 30 سال اخیر نگاه کنید مثلا 1960 تا 1990، پیشرفت کشور‌های آسیای‌‌شرقی شگفت‌آور بوده است. در طي یک نسل آنها قادر به متحول کردن اجزاي گوناگون اقتصاد خود شده بودند. آنها قادر به ر‌هایی یافتن از فقر شدید شده بودند. دستاورد‌های آنان در شاخصه‌‌‌های رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی بسیار قابل توجه‌‌تر از سایر کشور‌های جهان بود. آنچه در آسیای شرقی بخصوص در کشوری مثل کره‌‌ جنوبی روی داد، من را تحت تاثیر شدید قرار داده بود.
اگر کره جنوبی را فقط به‌عنوان یک نمونه در نظر بگیریم درست است بگوييم که در حدود سال1960- استاندارد‌های زندگی و تولید سرانه در دو کشور کره‌‌جنوبی و هند یکسان بوده است؟
بله، فکر می‌‌کنم هند و کره‌‌جنوبی قطعا درآمد سرانه یکسانی در سال1960 داشتند و در فاصله زماني 40 ساله کره‌‌جنوبی عضوی از باشگاه كشور‌هاي پيشرفته شده و ما در جایی هستیم که بودیم.
اینک تفاوت دو كشور از لحاظ درآمد سرانه چقدر است؟
درآمد سرانه هند حدود450 دلار و درآمد سرانه کره، اگر درست یادم باشد حدود 12000 تا 11000 دلار است.
همه اینها در عرض یک نسل اتفاق افتاد؟
بله، این یک دستاورد قابل ملاحظه است.
آیا این پیشرفت‌‌‌ها در حالی که مردم هند نگاهشان به سایر اقتصاد‌های آسیايي بود، منتج به آغاز تغییر در هند شد؟
مطمئنا. این حقیقت که بسیاری از کشور‌های شرق آسیا با اینکه منابع و امکانات کمتری از هند داشتند در مسابقه هند برای توسعه اقتصادی و اجتماعی بسیار جلوتر از ما حرکت ‌‌کردند تاثیر بسزایی بر افکار جامعه به‌خصوص میان اقتصاددانان و دانشمندان علوم اجتماعی در دهه‌‌‌های اخیر داشت.
برنامه‌‌ریزی مرکزی، اصلاحات اقتصادی
سقوط و شکست مدل اقتصاد شوروی چه تاثیر فکری بر مردم هند گذاشت؟
به روشنی اثبات شد اقتصاد دستوری آن‌گونه که ما فکر می‌‌کردیم قابل اطمینان نبود. ما فکر می‌‌کردیم می‌‌توانیم به اتحاد شوروی به‌عنوان یک تمدن جدید تکیه کنیم و در آنجا یک اقتصاد و جامعه آن و سیاست‌‌‌های آن را داشتيم که نمی‌‌توانست حتی از خود در برابر تناقضات درونی دفاع کند. پس سقوط اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، عامل مهمی در تاثیرگذاری بر تفکر اصلاحات اقتصادی در کشور ما و هر کشور دیگری به شمار مي‌‌رود.
تاچر، اصلاحات اقتصادی، اقتصاد مختلط
آیا حمله شدید تاچر به اقتصاد مختلط امواجی در اینجا ایجاد کرد؟
مردم بسیاری در هند هستند که خانم تاچر را می‌‌ستایند. من افتخار شرکت در جلسات متعدد با ایشان را داشته‌ام و احترام زیادی برای وی قائل هستم؛ اما فکر می‌‌کنم او تاثیر کمی بر افکار هندي‌‌‌ها در اصلاحات اقتصادی داشته است.
بحران بدهی، هزینه‌‌‌های دولت، بحران پولی
می‌‌توانید یک جمع‌‌بندی از بحران مالی هند سال 1991 داشته باشید؟ هنگامی که شما وزیر دارایی شدید هند در چه شرایطی قرار داشت؟
هند کسری بودجه ناپایداري داشت. کسری بودجه دولت مرکزی برابر 5/8 درصد GDP بود. هند تراز پرداخت‌‌‌های ناپایدار داشت. کسری حساب جاری نزدیک به 5/3 درصد GDP بود. هیچ وام‌‌دهنده خارجی هم نبود که مایل به حمایت باشد. ذخاير ارزی خارجی ما تقریبا تمام شده بود بنابراین در آستانه ورشکستگی قرار گرفته بودیم و مردم با سقوط کامل اقتصاد کشور هند رو‌به‌رو بودند.
پس‌‌انداز یا ارز خارجی شما چند روز کفاف می‌‌داد؟
وقتی من به سمت وزير دارايي منصوب شدم سپرده‌‌ ارزي ما به یک میلیارد دلار نمی‌‌رسید و تقریبا دو هفته واردات ما را جواب می‌‌داد.
راجیو گاندی
بنابراین وقتی به دیدار نخست‌‌وزیر رفتيد تا او را در جریان خلاصه وضعیت امور قرار دهید به او چه گفتید؟
به او گفتم ما در آستانه سقوط هستیم. احتمال است ما سقوط کنیم ولی هنوز یک شانس برای تغییر اوضاع داریم به شرطی که از تمهیدات جسورانه بهره گیریم و من گفتم این یک فرصت است. ما باید این بحران را به یک فرصت تبدیل کنیم تا یک هند جدید بسازیم. انجام کار‌هايي که بسیاری از مردم قبل از ما فکر می‌‌کردند و می‌‌گفتند باید انجام شود؛ اما به‌‌ هر دلیلی هرگز انجام نیافته بود.
واکنش نخست وزیر چه بود؟
نخست وزیر بسیار استقبال کرد. بدون حمایت فعالانه و کمک او، من نمی‌‌توانستم هیچ کاری انجام دهم.
در مورد بقیه افراد حزب چطور؟ راه طولانی در پیش رو بود تا بشود آنها را با خود هم عقیده کرد؟
ما حزب را برای تغییرات ساختاری که هنوز یک‌ماه از عمر آن بیشتر نگذشته بود، آماده نکرده بودیم. اما خوشبختانه راجیوگاندی خدمت بزرگی به کشور ما کرد، چون او بیانیه انتخاباتی سال 1991 حزب ما را تنظیم کرد و در آن بیانیه به‌وضوح به نیاز کشور به اصلاحات اقتصادی از نوعی که ما تعهد انجام آن را داده بودیم، اشاره کرده بود. برای من کار راحتی بود که بدبینان در حزب را متقاعد کنم که چیزی برخلاف مصلحت حزب انجام نمی‌‌دهم. این میراثی بود که از راجیوگاندی برای ما بجای ماند. گرچه منتقدان قانع نشدند؛ اما برای مدتی آنان را آرام نگه داشت.
تعدیل ساختاری، آزادسازی، خصوصی‌‌سازی
وقتی شما ایستادید و آن سخنرانی مشهور در پارلمان را انجام دادید مباحث کلیدی که برای تشویق همفکران خود براي همراه شدن با اصلاحات به‌کار بردید چه بود.
استدلال خیلی ساده بود. ما در بطن بحران پیش‌‌بینی‌‌نشده‌ای قرار داشتيم و اکنون وقت آن بود که بزرگ فکر کنیم نه محدود. ما می‌‌توانستیم با یک روش سنتی کمربند‌های خود را ببندیم و محکم هم ببندیم. اما پافشاری بر این راه بدبختی بیشتری همراه داشت، بیکاری بیشتر، و من ‌‌گفتم یک راه دیگر نیز هست. ثبيت اقتصادي توام با تعدیل ساختاری معتبر می‌‌توانست دوره این بدبختی را کوتاه تر کند. می‌‌توانست روح ابتکار و نوآوری را آزاد کند، روح کارآفرینی و مشارکت را که همیشه در هند وجود داشت، اشاعه دهد به‌صورتی که اقتصاد ما بتواند سریع‌‌تر رشد کند، زودتر از آنچه مردم فکرش را می‌‌کردند. این درست همان چیزی بود که اتفاق افتاد.
به یک مخاطب غیراقتصاددان، و غیرهندی، بگوييد چه تغییرات کلیدی را انجام دادید؟
ما دخالت مستقیم دولت را در امور مردم بخصوص در مشارکت‌‌‌ها و سرمایه‌‌گذاري هندی‌‌‌ها از میان برداشتیم. ما هم رقابت داخلی و هم خارجی و کلا بحث رقابت را به میان مردم آوردیم. سیستم مالیاتی را ساده و منطقی کردیم. ریسک‌‌پذیری را جذاب‌تر و پرسودتر کردیم. بنابراین سعی کردیم محیطی مساعد برای رشد کسب‌‌وکار به‌وجود آوریم.
در مورد مقررات و کنترل‌‌‌ها چطور؟ در این موارد چه کردید؟
ما بسیاری از مقررات و کنترل‌‌‌ها را برداشتیم که در گذشته سد راه روحیه نوآوری و روح کارآفرینی بود و دامنه رقابت‌‌‌ها را محدود می‌‌کرد چه رقابت داخلی و چه خارجی. در نتیجه در دهه 1990 رشد بهره‌‌وری در صنعت هند سریع‌‌تر از هر زمان دیگر بود.
و این نشانه پایان مجوز‌های راج بود؟
خوب من امیدوارم که چنین بوده باشد. ما هنوز نیاز داریم کار‌های بیشتری انجام دهیم تا تاثیرات مجوز‌های دولتی راج را از بین ببریم.
جهاني‌‌سازی، آزادسازی، جانشینی واردات، توسعه اقتصادی
از شما نقل می‌‌شود که گفته‌اید «خوداتکايي یعنی تجارت خارجی نه کمک خارجی»، قبلا گفتید هند بیشتر شبیه یک اقتصاد قار‌های بزرگ بود که نیازی به تجارت بسیار زیاد نداشت. منظور شما چیست؟
منظور من از بیان «خوداتکايي» این است که پیشرفت هند با اقتصاد جهاني گره خورده است. ما باید در منافع یک اقتصاد دائما به هم وابسته شریک باشیم. تجارت فرصت‌‌‌ها را ایجاد می‌‌کند و فضايي به‌وجود می‌‌آورد که صنعت ما می‌‌تواند در آن رشد کند. آن‌هم با روندی سریع‌‌تر از تقاضای داخلی. آزاد شدن بازار سرمایه فرصت‌‌‌هايي را در اختیار ما می‌‌گذارد تا سرمایه‌‌گذاری خود را فراتر از میزان پس‌‌انداز داخلی گسترش دهیم. هند باید از تمام مزیت این فرصت‌‌‌ها در اقتصاد رو به رشد جهاني بهره ببرد.
در همین حال برخی ریسک‌‌‌ها نیز وجود دارد. زیرا رقابت یک تیغ دو لبه است. به آنهايي که قوی هستند کمک می‌‌کند و به آنهايي که ضعیف هستند صدمه وارد می‌‌کند. هند باید برای مقاومت در برابر یورش رقابت، قابلیت‌‌‌های خود را تقویت کند. فرآیند رقابت فضايي ایجاد می‌‌کند که نقاط قوت فراوان هند از حیث سرمایه‌‌گذاری و نیز توانمندی خلاق آن می‌‌تواند هند را تبدیل به یکی از بازیگران جهاني کند.
بنابراین آن طور که منظور من است خوداتکايي به‌‌معنای جدايي هند از دنياي خارج يا وابسته ساختن هند فقط به پس‌‌انداز داخلي نيست و به همین دلیل ما در‌های کشور خود را به‌روی مشارکت بیشتر سرمایه‌‌گذاری خارجی کاملا باز گذاشتیم. اما من هرگز اعتقاد ندارم که خارجی‌‌‌ها تعهدی در برابر توسعه هند داشته باشند. این کار باید در داخل خود هند انجام ‌‌شود. اما به‌صورتی که بيشترين بخش پس‌‌انداز‌های لازم برای توسعه هند همچنان از داخل هند تامین شود.
نقش هند در اقتصاد جهاني
پس شما جهاني‌‌سازی را به طور کلی دارای نفع خالص برای هند می‌‌بینید؟
جهاني‌‌سازی فرصت‌‌‌هايي را فراهم می‌‌آورد، اما موارد دردسر‌‌زا هم وجود دارد. برای مثال ما بخشی از نظام تجارت جهاني هستیم. فرصت‌‌‌هايي وجود دارد، اما بی‌‌شمار عوامل اصلی و مهم دیگری هم به‌همراه دارد. برای مثال دور اروگوئه (1994-1986) قوانین TRIPS (شورای بین‌‌الملل مالکیت سازمان تجارت جهاني) محدودیت‌‌‌هايي در قیمت دارو‌های ضروری اعمال کرده است. این قانون‌‌گذاری TRIPS جنبه منفی آن است. آزادسازی کشاورزی مثالی دیگر است. کشاورزی ما يارانه‌اي نیست کشاورزی در آمریکا و اروپا از يارانه بالايي برخوردار است. اکنون اگر بخواهیم موفقیت جهاني داشته باشید يارانه‌‌‌های بالای کشاورزی اروپا و آمریکا به رقابت با کشاورزی بدون يارانه هند برخاسته و این من را نگران کرده است. اما من معتقدم آنها فقط جمع و تفریق هستند. هند دلایل بسیاری برای خود دارد که بخشی از نظام تجارت جهاني باشد.
بسیاری از مردم خواهند گفت: این قوانین عادلانه نیست که کشور‌های قدرتمند و ثروتمند قانون وضع می‌‌کنند و این یک سلب مزیت از کشور‌های نوظهور مثل کشور شما خواهد بود؟
کاملا درست است. بازی اقتصاد بین‌‌الملل بازی قدرتمندان است و آنهايي که قوی هستند همیشه می‌‌توانند قوانین بازی را در اختیار خود بگیرند. آن طور که من می‌‌بینم هند آنقدر قوی نیست که قوانین این بازی جهان را به دلخواه خود در اختیار بگیرد. اما فرصت‌‌‌هايی وجود دارد و دیگر کشور‌های آسیای شرقی مزیت برخورداری از فرصت‌‌‌های نظام تجاری را دارند؛ هر چند که خیلی از نقاط منفی را نیز در بر دارد. هند هم باید همین کار را انجام دهد. بهره‌‌برداری از این فرصت‌‌‌ها در مسیر تحقق یافتن سرنوشت جدید و در فرآیند امید به آینده زمانی که آنقدر قوی باشیم که خود اثرگذار در بازنویسی قواعد بازی شویم.
منافع و خطرات جهاني‌‌سازی
آیا فکر می‌‌کنید جهاني‌‌سازی کمکی به حل مشکل دائمی فقر در هند خواهد کرد؟
جهاني‌‌سازی ایجادکننده فرصت‌‌‌هاست. همان طورکه گفتم تجارت آزادتر، آزاد به معنای واقعی، و تولیدات کاربر در هند می‌‌تواند بازار‌هايی در خارج پیدا کند که به ایجاد مشاغل جدید در هند بیانجامد، این مسیر می‌‌تواند به کاهش فقر کمک کند.
به همین طریق، اگر ما به تکنولوژی درجه یک دست‌‌یابیم دیگر بدنبال اختراع چرخ نخواهیم رفت. می‌‌توانیم مسیر نوسازی اقتصاد خود را کوتاه کنیم. به همین طریق با آزادسازی بازار سرمایه و جریان آزادتر سرمایه می‌‌توان نرخ سرمایه‌‌گذاری و نرخ رشد را با درصدی سریع‌تر از پس‌‌انداز‌های داخلی افزایش داد.
اما همان طور که قبلا گفتم رقابت، یک جاده دو طرفه است. اگر ما مردم خود را آموزش ندهیم این خطر بزرگ وجود دارد که در نوع اقتصاد جهاني که امروز هویدا شده است؛ یعنی اقتصاد جهاني مبتنی بر دانش، تنها کارگران ماهر هستند که از بزرگترین ذی‌نفع‌‌‌های این فرآیند رشد خواهند بود. اگر نیروی کار هند آموزش مناسبی نبیند آنگاه جهاني‌‌سازی به سمت تخریب بسیاری از صنایع سنتی ما پیش خواهد رفت. وظیفه ماست که مطمئن شویم جهاني‌‌سازی یک بازی حاصل جمع مثبت است و البته ما به کمک بقیه کشور‌ها برای اینکه فضای اقتصاد بین‌‌المللی باید پشتیبان کشور‌های فقیرتر باقی بماند، نیاز داریم.

عمر بن‌ خطاب‌

علي‌ دخترش‌ ام‌ كلثوم‌را به‌ نكاح‌ عمر بن‌ خطاب‌ رضی الله عنه در آورد. كتابهائي‌ از اهل‌ تشيع‌ مانند كافي‌ كليني‌ ج‌5 ص‌346 و استبصار طوسي‌ ج‌3ص‌350 و منتهي‌ الامال‌ قمي‌ ج‌1 ص‌184 به‌ اين‌ حقيقت‌ اعتراف‌ كرده‌اند

هنگاميكه‌ عمر بن‌ خطاب‌ رضی الله عنه شخصاً مي‌خواست‌ در جنگ‌ با روميها شركت‌ كند با علي‌ رضی الله عنه مشورت‌ نمود.حضرت‌ علي‌ رضی الله عنه او را از رفتن‌ منع‌ كرد و گفت‌ او بايد باقي‌ بماند زيرا كه‌ او قلعه‌ و نماد اعراب‌ و حامي‌ و پناهگاه‌مسلمين‌ است‌. (نهج‌ البلاغه‌، ج‌2 ص‌18) سپس‌ حضرت‌ علي‌ به‌ او گفت‌: اگر عجمها ترا ببينند مي‌گويند اين‌ ريشه‌ ونقطه‌ قوت‌ اعراب‌ است‌ و اگر ريشه‌ را قطع‌ كرديد در امان‌ خواهيد بود. عمر رأي‌ را پذيرفته‌ و به‌ جنگ‌ نرفت‌. (نهج‌البلاغه‌ ج‌2 ص‌30)

علي‌ رضی الله عنه از شدت‌ دوستي‌ خلفاي‌ ثلاثه‌ سه‌ تن‌ از فرزندان‌ خويش‌ را بنام‌ آنها نامگذاري‌ كرد، به‌ نامهاي‌ ابوبكر، عمر وعثمان‌. گرچه‌ عامه‌ شيعيان‌ از اين‌ حقايق‌ آگاه‌ نيستند اما كتابهاي‌ شيعيان‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اقرار دارند. مانند كتابهاي‌ اعلام‌الوري‌ طبرسي‌ ص‌302، ارشاد المفيد 186، تاريخ‌ يعقوبي‌ ج‌2 ص‌213، مقاتل‌ الطالبين‌ ابي‌ فرج‌ اصفهاني‌ ص‌142،كشف‌ الغمه‌ اردبيلي‌ ج‌2 ص‌64 و جلاء العيون‌ مجلسي‌ ص‌182

حسين‌ رضی الله عنه نيز فرزندانش‌ را ابوبكر و عمر نام‌ نهاد و فرزندان‌ حسين‌ هم‌ براي‌ گراميداشت‌ ابوبكر و عمر فرزندان‌ خودرا به‌ اين‌ اسامي‌ نام‌ نهادند و اين‌ واقعيتي‌ است‌ كه‌ علماء شيعه‌ نيز در كتابهايشان‌ به‌ آن‌ اعتراف‌ كرده‌اند. ملاحظه‌ كنيداعلام‌ الوري‌ ص‌213، تاريخ‌ يعقوبي‌ ج‌2 ص‌228، مقاتل‌ الطالبين‌ ص‌78 و 116، التنبيه‌ والاشراف‌ مسعودي‌ (شيعي‌)ص‌263 و جلاء العيون‌ مجلسي‌ ص‌582

امام علي –عليه السلام- در ستايش حضرت عمر –رضي الله عنه- مي‌فرمايد : (پاداش نيک فلاني (عمر –رضي الله عنه) نزد خداست، زيرا کجي را راست کرده و بيماران را مداوا ساخت، سنت را برپاداشت و فتنه و (بدعت) را پشت سر انداخت و در حالي از دنيا رفت که دامانش پاکيزه و وجودش کم عيب بود. به خير دنيا رسيد و از شر آن گريخت. طاعت حق را بجاي آورد و آنگونه که شايسته بود تقوا گزيد).]نهج البلاغه، ص ۳۵۰. ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغع بيان مي‌دارد که منظور از «فلان» عمر –رضي الله عنه- است

Sunday, May 18, 2008

أنوار الولاية آیت الله زین العابدینگلپایگانی

گوزیدن ائمه مانند بوی خوش مشک است ابو جعفر گفت برای امام 10 علامت وجود دارد متولد شدن در حالیکه پاک و ختنه شده است راحت بدنیا میاید با شهادتین شروع به حرف زدن میکند دچار جنابت نمیشودچشمهایش میخوابد اما قلبش نمیخوابد خمیازه نمیکشد همانگونه که چشمهایش از جلومیبیند از پشت هم میبیند و گوز و نجاسات او مانند بوی خوش مشک است. کافی جلد1 صفحه 319 کتاب الحجه باب موالید الائمه شاش ائمه و نجاسات او باعث دخول به بهشت میشود در شاش و نجاسات ائمه پلیدی ، بوی بد و الودگی نیست بلکه مانند مشک بسیارخوشبو است و هر کس شاش و نجاسات آنها را بخورد خداوند اتش را بر او حرام میکند و موجب داخل شدن به بهشت میشود.(أنوار الولاية آیت الله زین العابدینگلپایگانی ص440) خوردن پنیر در اول هر ماه باعث براورده شدن حاجات می شود .مفاتیح الجنان صفحه 366

Saturday, May 17, 2008

عکسی از قالیچه ایرانی را مشاهده می کنید که قاب شده است

کباب کوبیده

. روش اول:
ـ مواد لازم:
گوشت گوسفند: ۱ کیلو گرم
دنبه: ۱۵۰ گرم
جوش شیرین: ۱ قاشق سوپخوری
پیاز: ۳ عدد
تخم مرغ: ۲ عدد
نمک: ۲ قاشق سوپخوری
ـ طرز تهیه:
گوشت لخم و دنبه را به مقادیر مذکور با هم دوباره ماشین کرده پیاز رنده شده به آن افزوده و تخم مرغ و جوش شیرین در آن ریخته دستتان را در آب گرم فرو برده، آن را به مدت نیم ساعت مالش بدهید. سپس نمک هم به آن افزوده باز مالش داده، نیم ساعت بعد سیخ را تر کرده آن را به سیخ کشیده، روی آتش تند ذغال کباب کنید.
هرگاه قطرات روغن از کباب روی آتش ریخت سیخ کباب را روی نان گذاشته کمی فشار بدهید تا چربیش گرفته شود و سپس دوباره سیخ را روی آتش بگذارید همین که به اندازه کافی کباب شد تا سرد نشده به سر سفره ببرید.

۲. روش دوم:
ـ مواد لازم:
گوشت سر دست گوسفند: ۱۰۰۰ گرم
پیاز: ۳ عدد
دنبه: ۱۵۰ گرم
کره: ۱۰۰ گرم
گوجه فرنگی: ۵۰۰ گرم
فلفل: قدری
نمک: قدری
ـ طرز تهیه:
گوشت و پیاز و نمک و فلفل را مخلوط می‌کنیم و خوب مالش می‌دهیم تا گوشت کاملا چسیندگی پیدا کند‌، بعد دست را مرطوب می‌کنیم و از مایه گوشت برمی‌داریم و به سیخ می‌کشیم و با انگشت کمی فشار می‌دهیم تا گوشت بسیخ بچسبد و سطح آن صاف شود، آنگاه آتش قراوان را که کاملاً گرفته است روی منقل صاف می‌کنیم و سیخ‌ها را روی آتش می‌چنیم و فوری آتش را باد می‌زنیم تا گوشت خودش را به سیخ بگیرد و از آن نریزد وقتی گوشت کمی برشته شد‌، دیگر آتش را باد نمی‌زنیم تا مغز گوشت بپزد بابد دقت کرد که کباب‌ها زیاد برشته و خشک نشوند‌، کباب‌ها را در دیس می‌کشیم و روی آن را کمی سماق کوبیده می‌پاشیم.
اگر بخواهیم کباب چربی کمتر داشته باشد می‌توانیم از گوشت ران به همین طریق کباب تهیه کنیم ولی البته گوشت اگر کمی چرب باشد کباب آن خوشمزه تر می‌شود. معمولاً گوشت کباب را از قسمت قلوه گاه گوسفند که زیر شکم حیوان است تهیه می‌کنند ولی این گوشت بسیار چرب است و با رژیم غذائی سازگار نیست. در صورتی‌که کباب را از گوشت قلوه گاه تهیه کردیم ممکن است در یک کیلو گوشت دو عدد تخم مرغ هم بزنیم تا از ریختن گوشت در آتش جلوگیری شود.
کباب کوبیده یا برگ را در فر نیز می‌ توان تهیه کرد البته کباب روی آتش بهتر تهیه می‌شود، ولی از فر به لحاظ آسانی کار می‌توان استفاده کرد و در صورتی‌که بخواهیم کباب کوبیده را در فر تهیه کنیم سیخ‌های کباب کوبیده را در دیسی می‌چینیم و فر را با حرارت ۵۰۰ درجه گرم می‌کنیم و دیس کباب را روی آخرین پنجره به‌طرف بالا قرار می‌دهیم و می‌گذاریم در حدود بیست دقیقه بماند و گاهی سیخ‌ها را چرخ می‌دهیم.

دشمنان اسرائيل، دشمني با اسرائيل

The Door to Hell

آلبرت آنیشتین: اعتقاد به خدا بچه گانه است و یهودیان مردم منتخب خدا نیستند

نامه ای انیشتین که در یک مجموعه خصوصی برای ۵۰ سال نگهداری شده بود، توسط حراجی بلومزبری بفروش رسید. آلبرت انیشتین در این نامه شرح داده که اعتقاد به خدا، خرافه ای بچه گانه است و یهودیان نیز مردم منتخب نبوده اند. او این توضیحات را در جواب به یک استاد فلسفه داده است. نظرات دوگانه پدر نسبیت نسبت به دین، باعث بروز بحث های مختلفی شده. انیشتن می گوید که به عنوان یک یهودی روابط بسیار نزدیکی با یهودیان داشته است "اما آنها برای من هیچ برتری خاصی نسبت به دیگر مردمان ندارند. کلمه خدا برای من، چیزی نیست جز یک عبارت و محصول ضعف بشری، کتاب مقدس یک مجموعه قابل احترام است با افسانه های کهن که با این حال کاملا بچه گانه است. هیچ ترجمه ای، هر چقدر ذیرکانه قادر نخواهد بود که این موضوع را برای من تغییر دهد.

اولین رستوران زیر آب

تصویری از دو تا از زن های ناصر الدین شاه

Thursday, May 15, 2008

مصاحبه رادیو بی بی سی با ریچارد داوکینز درباره نامه به حراج گذاشته شده اینشتین

اینشتین درنامه خود نوشته بود: «اعتقاد به خدا خرافات بچگانه است...». [از اینشتین جملات در ظاهر متناقضی درباره اعتقادات مذهبیش نقل شده] داوکینز توضیح می دهد که در واقع تناقضی در کلام اینشتین نیست و این نامه هم چیز جدیدی را آشکار نمی کند، داوکینز می گوید: او به خدا معتقد نبوده و از قول اینشتین نقل می کند: «آنچه درباره اعتقادات مذهبی من گفته اند دروغ است، دروغی که به طور سیستماتیک تکرار شده است. من به خدایی شخص وار اعتقاد ندارم و هرگز منکر این بی اعتقادی نمی شوم. اگر اعتقادی دارم که بتوان آنرا دینی خواند، آن باور همان ستایش بی کرانم در برابر ساختار جهان است، تا بدانجا که علم بتواند آشکار کند.». داوکینز توضیح می دهد که اگر هم اینشتین واژه خدا را در جایی استفاده کرده بیانی استعاری بوده است برای شگفتیها، عظمت و معماهی کشف نشده طبیعت (ریشه های فیزیک و کیهان).

ایده های خلاقانه برای فواره

روی فیلم های خود علامت بگذارید!

جامعه ای که به بهانه دست یابی به امنیت، آزادی را فدا می کند، نه شایسته آزادی است نه لیاقت امنیت را دارد. (بنجامین فرانکلین)
"Any society that would give up a little liberty to gain a little security will deserve neither and lose both."

Tuesday, May 13, 2008

دجال یا دجالان

يكي ديگر از نشانه هاي دوران ظهور خروج دجال است.دجال در روايات اسلامي اينچنين توصيف شده است:او داراي قدرت و تاثير عجيبي است چشم راست ندارد و چشم ديگرش در وسط پيشاني اوست و مانند ستاره صبح مي درخشد.چيزي در چشم اوست كه گويي آميخته به خون است در پيشاني وي نوشته شده :"اين كافر است"هر باسواد بي سواد آن را مي خواند.داخل درياها مي شود و افتاب با او مي گردد كوهي از طعام و نهري از آب هميشه با او ست.وي در يك قحطي سخت مي آيد و بر الاغ سفيدرنگي سوار است يك گام الاغش يك ميل راه است.آسمان به دستور وي مي بارد و زمين گياه مي روياند.اختيار گنجهاي زمين با اوست.مرده را زنده ميكند با صداي بلندي كه تمام جهانيان صداي او را مي شنوند مي گويد: من خداي بزرگ شما هستم كه شما را آفريده و روزي مي رسانم به سوي من بشتابيد.

وي از همه جا مي گذرد و فقط در مكه و مدينه قدم نمي گذارد اكثر پيروان او از يهود و زنان و عربهاي بياباني هستند.پيروان او دچار بدبختي مي گردند تنها كساني سعادتمند هستند كه بتوانند با تلاش پيگير خود را از پيروي او باز دارند و به دنبال او نروند.

مي گويند از هر موي الاغ دجال نغمه اي بگوش مي رسد و آن نغمات باعث جذب شدن مردم سست و ناپرهيزگار به اوست و اصل او را از اصفهان يا بجستان و يا خراسان دانسته اند.

موضوع دجال بيش از آنچه در روايات شيعه است از طرق اهل تسنن نقل شده است و قسمت عمده آن را "احمد حنبل"در كتاب "مسند"و "ترمذي"در "صحيح"خود و "ابن ماجه"در "سنن"و "مسلم" در "صحيح" و "ابن اثير"در"نهايه"از عبدالله بن عمر و ابوسعيدحذري و جابر ابن عبدالله انصاري نقل كرده اند.

مرحوم صدوق در اين زمينه مي گويد:متعصبين اهل سنت اينگونه اخبار را تصديق مي كنند و آن را درباره "دجال"و غيبت وي و زنده بودنش را در اين مدت طولاني روايت نموده اند كه در آخرالزمان خروج مي كند ولي درباره قائم باور نميكنند كه او مدت طولاني غايب مي شود و آنگاه آشكار مي گردد و جهان را پر از عدل و داد ميكند چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد با اينكه پيامبر و امامان از اين موضوع صريحا سخن گفته اند.

همچنين اين موضوع اختصاص به اسلام ندارد بلكه ريشه داستان دجال را بايد در كتاب مقدس مسيحيان جستجو كرد.

در رساله اول يوحنا نوشته است:دروغگو كيست جز آنكه مسيح بودن عيسي را انكار كند آن دجال است كه پدر و پسر را انكار مي نمايد.

باز در همان رساله آمده است :شنيده ايد كه دجال مي ايد الحال هم دجالان بسيار ظاهر شده اند و از اين مي دانم كه ساعن آخر است.

در جاي ديگر در همان رساله مي گويد:و هر روحي كه عيسي مجسم شده را انكار كند از خدا نيست و اينست روح دجال كه شنيده ايد كه او مي ايد و الان هم در جهان است.

برخي از علماي مسيحي از جمله صاحب قاموس كتاب مقدس دجال را اسم عام مي داند و به تصور وي مراد از دجال و دجالان كساني هستند كه مسيح را تكذيب كنند و اين معنا از عبارات انجيل نيز استفاده مي شود.

بعضي از نويسندگان اسلامي نيز با توجه به ريشه لغت "دجال" آن را منحصر به يك فرد بخصوص نمي دانند بلكه آن را عنواني مي دانند كلي براي افراد پر تزوير حيله گر و حقه باز كه براي فريب مردم از هر وسيله اي استفاده مي منند.

در منابع اسلامي نيز احاديثي راجع به متعدد بودن وجود دجال نقل شده است.پيامبر اكرم مردم را از دجال مي تر سانيد و فتنه اش را گوشزد مي كرد و مي فرمود:ايها الناس ما بعث الله نبيا الا و قد انذرو قومه الدجال

اي مردم !خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد مگر اينكه قوم خويش را از فتنه دجال بر حذر داشته است.

در حديث ديگري كه از صحيح ترمذي نقل شده است پيامبر فرمود:

انه لم يكن نبي بعد نوح الا انذر قومه الدجال و اني انذر كموه

هر پيامبري بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال ترسانده و من نيز شما را بر حذر ميدارم.

از اين روايت معلوم مي شود كه در عصر هر پيامبري "دجال"و يا "دجالاني"وجود داشته اند كه هر پيامبر موظف بود قوم خود را از فتنه آن بر حذر دارد و گرنه معني نداشت انبياي پيشين مردم عصر خويش را نسبت به فتنه دجالاني كه هزاران سال بعد از آنها آشكار خواهد شد هشدار دهند.

و اين مطلب در روايات ديگر روشنتر بيان شده است.حضرت علي (ع) در روايتي فرمود:"از دو دجالي كه از فاطمه بوجود مي آيند بر حذر باشيد.دجالي هم از دجله بصره خروج مي كند كه از من نيست و او مقدمه دجالهاست.

در حديثي كه به طريق اهل سنت آمده است مي خوانيم :

لا تقوم الساعه حتي يخرج ثلاثون دجالون كلهم يزعم انه رسول الله

پيامبر فرمود: قيامت بر پا نمي شود تا اينكه سي نفر دجالي كه خود را پيامبر مي پندارند ظاهر شوند.

و در روايت ديگر امده است: قال رسول الله :لا تقوم الساعه حتي يخرج نحو من ستين كذابا كلهم يقولون اني نبي

پيامبر فرمود:رستاخيز بر پا نمي شود مگر آنكه شصت نفر دروغگو ظهور خواهند كرد كه همه ادعاي نبوت مي كنند.

در جاي ديگري پيامبر فرمود :پيش از خروج دجال متجاوز از هقتاد نفر دجال ديگر ظهور خواهند كرد.

بالاخره از اين احاديث استفاده مي شود كه دجال نام شخص معيني نيست و به هر شخص دروغگو پرتزوير و گمراه كننده اطلاق مي گردد.

با توجه به اين مطلب مشكل "صائد بن صيد" نيز كه در بعضي روايات "دجال"ناميده شده است حل مي گردد.صائد كه در زمان پيامبر اكرم مي زيسته پيامبر او را از مصاديق دجال معرفي كرده است و چون بعدا از خروج دجال در آخرالزمان نيز خبر داده بعضيها گمان كرده اند دجال موعود همان "صائد بن صيد" است و در نتيجه به زنده ماندن و طول عمر او قائل شدند.

خلاصه آنچه مسلم است در آخرالزمان همزمان با قيام حضرت مهدي شخصي ظهور خواهدكرد كه در حيله و تزوير و دروغگويي و حقه بازي و شيطنت بر تمهم دجال هاي گذشته برتري خواهد داشت.بهر حال موضوع دجال و مبارزه او با دولت حقه در پايان جهان در منابع اسلامي و منابع خارجي آمده است با اين فرق كه بعضي رهبر جبهه مخالف را حضرت عيسي مسيح و بعضي قائم آل محمد مي دانند.

بنابر اين اصل داستان را نمي توان انكار كرد و ليكن نشانه هايي كه در بعضي روايات براي او ذكر شده است بي شباهت به تعبيرات سمبوليك و اشاره و كنايه نيست .انساني كه يك چشم در وسط پيشاني دارد انسان يك بعدي است نظام پليد حاكم بر جهان ما نظامي يك بعدي است كه انسان را با يك چشم مي نگرد آنهم با چشم چپ. بقول بعضي ها :اين دجال افسونگر ذهنها ست و مسخ كننده انسانها دجال مظهر نظام فرهنگي و روحي و ضد انساني حاكم بر انسان آخرالزمان است.

بر گرفته از كتاب عدل منتظر –گفتار دهم –نوشته داوود الهامی صص 187-183

Monday, May 12, 2008

حدیث الاغ

از امیرالمومنین علی علیه السلام روایت است که غفیر ( اسم الاغ پیامبر) به ایشان گفت : ای رسول خدا !! پدرم از پدر بزرگم و او از پدرش روایت میکنند که: ( انه کان مع نوح فی السفینه فقام الیه نوح فمسح علی کفله ثم قال یخرج من صلب هذا الحمار حمار یرکبه سید النبیین و خاتمهم فالحمد لله الذی جعلنی ذلک الحمار) او با نوح علیه السلام در کشتی بود نوح پشت او را دست کشید و فرمود از نسل این الاغ ّالاغی پیدا خواهد شد که سرور و خاتم پیامبران بر او سوار میشود پس خدا را سپاس میگویم که این افتخار را به من بخشید. اصول کافی

سؤال: اگر دو برادر بخواهند زنهاى همديگر برايشان محرم شوند به چه سببى‏مى‏توانند محرم شوند؟

سال روز کتاب سوزان - مسعود بهنود

هفته قبل در برلین پوستری به دیوار دیدم که دعوت در جشن و مراسم یادآوری خاطره کتاب سوزان می کرد. بر بالای پوستر شعری از یک شاعر آلمانی ثبت بود که گفته در همین جا که کتاب می سوزانند روزی آدم ها را خواهند سوخت. دست کم نازی ها نشان دادند که این تنها یک شعر نیست، وافعبت است.

امروز در فیلمی که به همین مناسبت پخش می شد صحنه هائی از کتاب سوزان بود. مردمی آراسته و به ظاهر فرهیخته که کتاب در آتش می انداختند، بی سروپایان نبودند، همین جاست که باید ترسید. در این فیلم گوبلز سخنی می گوید که شنیدنی است. با همان تاکید ها که دارد فریاد می زند" اگر شیر مسموم فاسد در مدارس به بچه ها داده شود، دولت مسئول است، اگر دوای فاسد به بیماران داده شود دولت مسوول است، کتاب های فاسد از غذاهای فاسد بدترست. ما نمی گذاریم غذای فاسد در دهان بچه های آلمانی ریخته شود".
این یک واقعیت است که آدم ها بدون آن که از هم تقلید کرده باشند، همانند هم بد می کنند، همچون یک دیگر نیکی می کنند.
و باز ترساننده تر این است که کتاب سوزان در میدان ها، فقط صحنه بیرونی ماجراست. همیشه الزاما کتابی و آتشی و میدانی نیست. همین که بگوئیم این کتاب را نخوان، این کتاب در کتابخانه نباشد، این کتاب و این اندیشه چون من نمی پسندم از مردم هم دور باد، عملا در همان جا قرار گرفته ایم که گوبلز بود.
امروز روز، کتاب تنها وسیله تبادل اندیشه نیست. تنها وسیله ارتباط ذهن ها و فکر ها نیست. وسایل دیگر هم آمده اند، هم اکنون به سرعتی باور نکردنی و در مدتی کمتر از سی سال اینترنت، حجم عظیمی از بار کتاب را به دوش گرفته است. نفس این کاستن از میزان حمل و نقل میلیون ها تن کالا، نفس صرفه جوئی در مصرف میلیون ها تن کاغد که حاصل بریدن جنگل هاست، و نفس آسانی دسترسی و خواندن، دارد روز به روز وظیفه ای را که از عهد گوتنبرگ به عهده کتاب بود، بر دوش بزرگراه های اطلاعاتی می گذارد. از سرعت گسترش کار امثال آمازون و گوگل می توان فهمید.
از همین روست که بعضی دولت ها در پی آنند و وعده داده اند که تا پنج سال دیگر، در تمام گوشه و فضای پایتخت هایشان دسترسی به اینترنت امکان پذیر باشد و رایگان. هم اکنون قهوه فروشی ها و پاساژهای فراوان در شهرهای بزرگ جهان هست که در آن بدون نیازی به سیم، خدمات انیترنت داده می شود. اینترنت از جمله خدماتی که می دهد امکان داشتن و خواندن کتاب هاست در همان روز انتشارشان، با دانلوود کردن، کتاب روی مانیتور خوانده می شود و یا خودتان پرینت می کنید. در جائی در لندن وقتی چنین کاری کردید، جلد آن کتاب را به رایگان می توانید بگیرید و پرینت خودتان را با جلد در کتابخانه قرار دهید. درست است که با این همه هنوز کتاب و روزنامه اهمیت خود را از دست نداده اند، اما در کنارش قرار گرفته اند.
پس چه می توان گفت به حکومتی که توان و پول دارد، اما به مردم علاقه مندش راه دسترسی به باند پهن اینترنت نمی دهد. چه می توان گفت جز کتاب سوزان به این ممانعت. در همه دنیا کتاب آن سواسوچی را می خوانند جز در برمه [میانمار] در همه جا دنیا هزاران کتاب را می خوانند جز در چین... این ها نیز کتاب سوزان است. چنان که بمب انداختن هم آدم کشی است و تنها به شمشیر قطع کردن سر نیست که آدم کشی است. به قول صادق هدایت چه فرق دارد به جای دست و مگس کش با امشی کشتن حیوان باز هم کشتن است.
و چنین است که در هفتاد و پنجمین سالگرد کتاب سوزان نازی ها، در حالی که انواع کتاب سوزان در فرهنگ بشری رایج است، جا دارد آن تفکر را محکوم شود که خود را نماینده و تنها نماینده حق می داند و می گوید جز هر چه من می پسندم نخوان، جز آن که من می گویم نبین، نشنو، و ندان. و این همان کاری است که استالین کرد، به ظاهر هم مانند هیتلر کتاب نسوزاند.
موگابه به نوعی دیگر خود را خلاص کرده است. هفتاد در صد بی سواد و ده هزار در صد تورم که پولی و توانی برای خرید کتاب در کس باقی نمی گذارد. کشورهائی هم هستند که دل موگابه ندارند اما واقعیت این است که افزایش بی سوادان، نوعی کتاب سوزان است.
اما به هر شکل، چه به جسارت و بی باکی هیتلر، یا دستگاه استالین، چه به دردناکی سرهنگان برمه و موگابه در زیمبابوه، یک حقیقت از درون این حرکات بیرون می زند. این که سوزانده کتاب، می ترسد. از اندیشه دیگران می ترسد. خود می داند چیزی برای گفتن ندارد، ترسش او را به کتاب سوزان می کشاند. راست گفت بکت روزی مردم کتاب های سوخته را بازخواهند خواند و بوی نفرت برانگیز کتاب سوزان را از جان ها بیرون خواهند کرد. تا انسان نشان دهد که اگر سیر تکامل بازداشتنی بود، کلیسا به آن جبروت، نازیسم به آن شور، استالینزم بدان مایه افتخار که داشت، موفق می شدند. که نشدند.

Friday, May 9, 2008

یک موسیقی عاشقانه : Boulevard کاری از

Boulevard
I don't know why, you said goodbye
Just let me know you didn't know forever
my love
Please tell me why, you make me cry
I beg you please all my money
if that's what you want me too
#Now haven't you that it would go so
far
Why you love me you let boulevard
Come again you would release my
pain
And we could be lover again
Just one more time, another
dance
And let me feel it isn't real a love together
This time will arrive
within your eyes
Come back to me and we could be in love forever
#Now
haven't you....
Maybe today I make you stay
A little while just
for a smile and love together
For I will show a place I know
In Tokyo
where we will be happy together
#Now haven't you....
Boulevard

Thursday, May 8, 2008

تفنگ برنو
غريب و خسته و غمگين و دست بر زانو

نشسته در نفس سرد خانه گل بانو

صداي شيهه ي اسبي كنار چادرها

وزن فتيله ي فانو س مي كشد بالا

نگاه خسته زن مثل بركه عريان بود

وچشم هاي قشنگش شبيه باران بود

تمام دهكده خوابند و مي وزد بادي

و زن نشسته به غم در عزاي آبادي

چراغ دهكده خاموش و خانه ها تاريك

ونبض ثانيه ها سرد و جاده هاباريك

تمام ثانيه ها روي جاده مي گردند

كه دختران قبيله زچشمه بر گردند

براي حرمت خانه قطارها نو بود

به دوش مرد قبيله تفنگ برنو بود

غروب هم نفس دختران عاشق بود

و روي سينه ي صحرا پر از شقايق بود

"پناه سينه ي مردان درخت و جنگل بود"

به دست خسته ي آن ها هميشه تاول بود

به دست دختر ده نقش بسته پولك ها

و روي سينه ي او خش خشي زخالك ها

صداي زوزه ي سگ ها كنار گندمزار

خبر ز و اقعه اي شوم مي دهد اينبار

چراغ دهكده خاموش و خانه ها تاريك

و نبض ثانيه ها سرد و جاده ها باريك

تمام ثانيه ها روي جاده مي گردند

كه دختران قبيله ز چشمه برگردند

براي حرمت خانه قطارها نو بود

به دوش مرد قبيله تفنگ برنو بود

Tuesday, May 6, 2008

بیش از 70 حرکت برای کوچک کردن

حذف صفحه سوال در مورد کاربر در ویندوز xp

خیلی وقت بود برای دانلود های شبانه و حتی اسکن ویروس کامپیوتر را برنامه ریزی میکردم و خود به خود تا صبح برنامه هایی که میخواستم رو انجام می داد . اما این اواخر به مشکلی برخوردم که هنگامی میخواست وارد ویندوز شود صفحه Login ویندوز باز میشد و تقاضای نام کاربری میکرد که عملا یک نفر باید اون رو ok میکرد برای حذف این پرسش مدتها جستجو کردم که به طور اتفاقی برای انجام کار دیگه به این قسمت ویندوز وارد شدم و توانستم این صفحه رو حذف کنم که گفتم بد نیست با خیلی از دوستان که این مشکل رو دارند در میان بذارم .بعد از وارد شدن به ویندوز روی منو Start کلیک سپس گزینه RUN را انتخاب کنید ودر جای خالی عبارتControl userpasswords2 را تایپ کنید. پنجره باز شده دارای دو TAB به نام های Advanced & Usersمی باشد. Users TABرا انتخاب کرده و تیک گزینهMust enter a username and password to use this computer User را برداریدبا برداشتن تیک این گزینه دیگر هنگام ورود به ویندوز از شما پسورد گرفته نمی شود.(در صورت پرسیدن برای وارد کردن رمز کادر ها را خالی بذارید و Ok کنید .)بعد از این کار پنجره سوال کردن در مورد User حذف می شود اما بعد از Restart متوجه میشوید که مستقیم وارد User با نام Administrator میشود و وارد User شما نمیشود برای رفع این مشکل دوباره وارد همان پنجره قبلی شوید ( که در بالا گفته شد ) و در Tab ، Advanced بر روی دکمه Advanced کلیک کنید در پنجره باز شده بر روی گزینهUser کلیک کنید و تمامی User ها به غیر از User با نام خودتان را غیر فعال کنید برای این کار بر روی نام هر User کلیک راست کرده و گزینه Properties را انتخاب و گزینه Account is Disable را تیک بزنید . با این کار از این به بعد مستقیم وارد User خودتان میشود .

http://www.gigaimage.com/

Monday, May 5, 2008

Where is Iran?

ما گدایان خیل گوگلیم

چهل سال بعد

خیرت علی! حمایتت می‌کنیم! خیرت علی فان عبدالله ویلدرس، امام جمعه آمستردام، نماز جمعه پرشکوه این هفته آمستردام را در حالی که هزاران تن در آن کفن‌های نارنجی پوشیده و در صفوف منظم نماز می‌خواندند، برگزار کرد. این مراسم نماز در «زمزم پری» یا هاینکن موزیکال سابق برگزار شد.
هزاران هلندی مسلمان و کفن‌پوش در این مراسم دشمن‌شکن به انتشار مجموعه اشعار عبدالرحمن الشهرستانی، شاعر عراقی که توسط جامعه مدرسین اتحادیه اروپا حکم ارتداد او صادر شده است، اعتراض کرده و آمادگی خود را برای شهادت در این راه اعلام کردند.
خیرت علی فان عبدالله، نوه خیرت ویلدرس نماینده سابق حزب «خفارلکه اسلامیتیش» است که بیست سال قبل توبه کرد و اکنون در یکی از کوه‌های کشور سوییس مشغول عبادت است.
هاگوارتزلند در کابل «هاگوارتزلند» در کابل افتتاح شد. این شهرک بزرگ که شش کیلومتر مربع وسعت دارد، پذیرای پیرمردها و پیرزنان طرفدار هری پاتر در سراسر جهان است.
دکتر «‌آمبریج عبدالشکور»، رییس این موسسه تفریحی اعلام کرد که توریست‌های انگلیسی و آلمانی و بلژیکی که برای شرکت در برنامه های «هاگوارتزلند» شرکت می‌کنند، باید برای کنترل سلامتی و معاینه بیماری‌های اروپایی در قرنطینه فرودگاه کابل از نظر بهداشتی کنترل شوند.
دکتر آمبریج عبدالشکور گفت، موسسه «هرات پاتر» به عنوان مالک این شهرک، تعهد کرده است که پذیرای تا چهل میلیون توریست معروف به «پاترین» باشد.

چهل سال بعد در همین

ژان پیر مخملباف
سونا مخملباف برنده اسکار بهترین فیلم خارجی امسال شد. وی که صد و بیستمین اسکار فیلم خارجی را گرفته است، همراه با پدربزرگش محسن مخملباف و سایر فیلمسازان خانواده‌اش یعنی مونا مخملباف، ساترا مخملباف، ساینا مخملباف، الخاندرو مخملباف، سزار مخملباف، سمیرا مخملباف، رعنا مخملباف، راینا مخملباف، پانیذ مخملباف، شاندیز مخملباف، ژان پیر مخملباف و آرتور مخملباف در این مراسم حاضر شده بود.
فیلم «من‌می خواهم فیلم بسازم» ساخته سونا مخملباف که اسکار بهترین فیلم خارجی را دریافت کرده است، داستان کودکی است که دست و پایش ده سال با طناب به یک صندلی بسته است ولی می‌خواهد فیلم بسازد.
ندا کوثر، فرماندار تهرانتو پایتخت کانادا اعلام کرد، از این پس کسانی که مایل باشند می‌توانند از زبان فرانسه برای نوشتن نام خیابان‌شان استفاده کنند. این در حالی است که یک ماه قبل گلن مرادی، رییس پارلمان این کشور اعلام کرد، زبان فرانسه پس از زبان‌های فارسی و انگلیسی، زبان سوم کانادا خواهد بود.
پارلمان کانادا تصویب کرد که در مدارس این کشور دانش آموزان علاوه بر زبان‌های فارسی و انگلیسی که اجباری است، می‌توانند زبان فرانسه را نیز بیاموزند. ندا کوثر فرماندار تهرانتو گفت: «فرانسوی زبانان، سرخ پوستان و انگلیسی زبانان برای مردم کانادا همیشه احترام خاصی خواهند داشت. آنان روزی صاحبان سرزمین امروز ما بودند. ما اگرچه فارسی حرف می‌زنیم، ولی کانادایی فکر می‌کنیم».

«میتی گنگ» در لاس و گاس
«میتی گنگ»یا «لجنج المهدی»اعلام کرد از این پس از ورود کلیه افرادی که خمپاره یا بازوکا به همراه دارند، به قمارخانه‌‌های شهر تفریحی بصره جلوگیری خواهد کرد. موسسه‌ی امنیتی «میتی گنگ» که نظارت بر کل قمارخانه‌های لاس و گاس، رینو، کیش و اکثر قمارخانه‌های بزرگ جهان را عهده‌دار است، هفته قبل به کلیه نگهبانان و مراقبین قمارخانه‌های بصره هشدار داد که از این پس قوانین لاس و گاس در بصره نیز رعایت می‌شود.
عادل الحمدانی یا «بیگ حمدی» رییس میتی گنگ گفت: «از این پس کسانی که موقع ریختن تاس از ائمه اطهار درخواست جفت شش کنند و بیاورند، به عنوان متخلف از قمارخانه‌های بصره اخراج می‌شوند». میتی گنگ، جیش المهدی سابق، 27 سال است که پس از طی یک دوره پنج ساله هواپیماربایی از هر کار خلافی کنار کشیده و صرفا به حفاظت از قمارخانه های جهان می‌پردازد.
بیگ حمدی رییس میتی گنگ گفت: «گاهی اوقات وقتی یاد اولین روزهایی که در سپاه مهدی بودیم می‌افتم خنده‌ام می‌گیرد». اما «عزت البازوکا» معاون بیگ حمدی با عصبانیت گفت: «رو آب بخندی!»

Friday, May 2, 2008

دوربین مخفی خواهران دوقلو و شیشه بجای آینه

معلمی شغل دوم انبیاء نیست شغل اول مسافرکشهاست

Thursday, May 1, 2008

چهل سال بعد

فلسرائیل را به حال خودش بگذارید میشل مشعل، نخست وزیر و شموییل حکیمی، رییس جمهور کشور فلسرائیل به جمهوری اسلامی ابوموسی هشدار دادند که در مسایل داخلی کشور فلسرائیل دخالت نکنند.
موشه تبریزی، وزیر خارجه فلسرائیل نیز از اتحادیه اروپا خواست دست از تحریک برخی جریانات تندرو اسلامی در فلسرائیل بردارند و بگذارند مردم این کشور که تازه پانزده سال است تشکیل شده است، زندگی‌شان را بکنند.
هفته گذشته «ژان سباستین عبدالله»، سخنگوی دولت اسلامی بروکسل خواستار آن شده بود که فلسرائیل مجدداً به دو کشور اسرائیل و فلسطین تبدیل شود تا این دو کشور بتوانند مجدداً با هم بجنگند.
وی توضیح داد که بخشی از مردم مسلمان جهان پس از تشکیل فلسرائیل سرگرمی‌شان را از دست داده و دچار افسردگی شده‌اند.
فاطیما و ریشارد به سوی سرنوشت «فاطیما» و «ریشارد» دو تبعه کشور ترکیه که چندی قبل در شهر آنکارا خواستار احیای قانون ازدواج میان زنان و مردان شده بودند، پس از این‌که دولت ترکیه با تقاضای آنان مبنی بر تخصیص بخشی از شهر آنکارا به کسانی که همجنسگرا نیستند، مخالفت کرد، از طریق قاچاق خودشان را به آلمان رساندند و در اولین مسجد برلین با همدیگر عقد اسلامی کردند.
آنان مخالفت خود را با جدا شدن ترکیه از اروپا اعلام کرده و گفتند دولت ترکیه قصد دارد با این کار روند بازگشت به لاییسیسم را تشدید کند. آنان گفتند: «‌ترکیه همان بهتر که به آسیا برود، چون لیاقت یک اروپای مسلمان را ندارد.»
حجاب برتر یا چادر نارنجی خیرت علی فان عبدالله ویلدرس در نماز جمعه این هفته آمستردام اعلام کرد: «از این پس ماموران پلیس آمستردام کلیه زنانی را که چادر نارنجی یا حجاب برتر نداشته باشند، مورد تذکر قرار خواهد داد.» وی گفت: هفته دیگر محشر کبرای آمستردام است.
خبرهای چهل سال بعد این هفته به پایان

Tuesday, April 29, 2008

کتاب فارسی برای آموزش گرامر انگلیسی

چي فكر مي كرديم، چي بود، حقايق گمشده تاريخي يا دروغهاي حقيقي

در تاريخ ايران اتفاقاتي وجود دارد كه يا رخ نداده است و يا بهتر است رخ داده باشد. اين حقايق را همه مي دانند، اما چه فرقي مي كند، اگر حقيقتي وجود نداشته باشد دانستن يا ندانستن آن كمكي به وجود داشتن يا وجود نداشتن آن نمي كند.
در تاريخ ايران اتفاقاتي وجود دارد كه يا رخ نداده است و يا بهتر است رخ داده باشد. اين حقايق را همه مي دانند، اما چه فرقي مي كند، اگر حقيقتي وجود نداشته باشد دانستن يا ندانستن آن كمكي به وجود داشتن يا وجود نداشتن آن نمي كند. بعضي از اين حقايق تاريخي كه جزو تخيلات تاريخ نويسي ايران است و همچنين برخي واقعيات گمشده در تاريخ ايران به شرح زير است:

- ملت شريف و بزرگوار ايران بارها در تاريخ خود مورد تجاوز بيگانگان قرار گرفت، اما هرگز در مقابل تجاوز بيگانه مقاومت نكرد، مگر در مقابل اعراب. بيگانگاني كه به ايران حمله كردند پس از حمله يا ايراني شدند يا ترياكي يا شيعه يا هرسه.
- نادرشاه، آغا محمدخان قاجار، شاه عباس، كريم خان زند و غيره... تا وقتي جوان بودند و عقل شان كار نمي كرد نوكر مردم بودند، اما به محض اينكه عقل شان سرجايش آمد فورا شدند دشمن مردم.
- در ايران دو نوع حكومت وجود داشت: يا با استفاده از زور و قدرت شهرها را نابود مي كردند و ويراني به بار مي آوردند، يا با استفاده از زور و قدرت شهرها را مي ساختند و سازندگي مي كردند.
- تشيع صفوي يعني سازگار شدن دين و زندگي مردم به شكلي كه مردم از شر روحانيون و روحانيون از شر مردم در امان باشند و تشيع علوي يعني تبديل مردم به تروريست و نابودي دين به وسيله ديندارترين مردم.
- در دوهزارسال گذشته هروقت حكومت در ايران تغيير مي كرد نخبگان ايراني به مركز تمدن جهان مهاجرت مي كردند و قرار مي شد بعد از چند سال برگردند و كشور را دوباره بسازند، اما همانجا مي ماندند و هرگز برنمي گشتند.
- از وقتي بيگانگان وارد ايران شدند مردم ايران با وجود اينكه از بيگانگان خوششان مي آمد، اما هميشه حكومت را عامل بيگانه مي دانستند و به اين دليل با حكومت بد بودند، حكومت هم با وجود اينكه با بيگانگان رابطه خوبي داشت مخالفانش را عامل بيگانه مي دانست و به همين دليل با آنها بد بود.
- ناصرالدينشاه پادشاهي باحال و اهل فكر و اهل ادبيات و اهل هنر بود و سينما و عكاسي را وارد ايران كرد. اين پادشاه يك انقلاب را تحمل كرد. در مقابل، اميركبير يك حزب اللهي مشنگ بود كه فقط گير سه پيچ به خواهر و مادر شاه مي داد و بهايي ها را مي كشت و شعار عدالت و رفع تبعيض ميداد و اصلا هم علاقه اي به آزادي نداشت. روزي كه امير به تهران آمد يك بار شتر وسايلش بود و روزي كه به كاشان رفت شانزده بار شتر بارش را مي برد.
- اكثر رهبران انقلابي مشروطه مثل مساوات شيرازي و غيره... يك مشت آدم بي ادب و بي تربيت بودند كه فقط فحاشي بلد بودند.
- روشنفكران صدر مشروطه طرفدار سفت و سخت آخوندهايي مثل طباطبايي و بهبهاني بودند، اما آخوندهايي مثل شيخ محمد خياباني و ميرزا كوچك خان و سيدحسن مدرس كه روحاني بودند، طرفدار روشنفكران بودند و از حكومت روحانيون بدشان مي آمد.
- انقلاب مشروطه كه قرار بود عدالت و تجدد و آزادي را بوجود بياورد، باعث افزايش مرگ و مير در ايران شد، اما ديكتاتوري نظامي رضاشاه كه قرار بود آدم كشي بكند، باعث شد مرگ و مير در ايران كم شود.
- خانواده پهلوي آدمهاي بامزه اي بودند، رضا شاه كه با كودتا سركار آمد اولين پادشاهي بود كه مي خواست ايران جمهوري شود ولي مخالفانش كه با سلطنت او مخالف بودند با جمهوريت مخالفت كردند، محمدرضا پهلوي كه بزرگترين مخالفان خود را كمونيستها مي دانست، خودش را بزرگترين رهبر سوسياليست جهان مي دانست، فرح پهلوي كه ملكه بود با مخالفان سلطنت رابطه خوبي داشت و رضا پهلوي كه مدعي سلطنت است قصد دارد وقتي سركار آمد با رفراندوم حكومت را بدهد دست مردم.
- كودتاي رضاخان اتفاق جالبي بود. او با تعدادي سرباز به تهران آمد و چون حكومتي وجود نداشت كه جلوي كودتاي او را بگيرد حكومت را در دست گرفت. چند سال منتظر ماند تا كسي حكومت را از دستش بگيرد، ولي هيچ كس وجود نداشت كه دلش بخواهد حكومت كند.
- وقتي احمد شاه قرار شد شاه بشود يك روز با گريه به خانه پدري اش رفت، چون ترجيح مي داد پيش مامانش باشد و شاه بودن خسته اش مي كرد.
- رضاشاه براي سركوب جنبش هاي محلي ايران اطلاعات لازم را از دولت سوسياليست
شوروي مي گرفت.
- وقتي حزب كمونيست ايران توسط رضاشاه منحل شد هيچ كدام از اعضايش توسط وي كشته نشدند و فقط يكي از آنها توسط رضاشاه دستگير شد، آنها هم چون از اين كار خوششان نيامده بود، به روسيه گريختند و استالين هفت نفر از رهبران آنها را كشت.
- كامبخش رهبر حزب توده نيروهاي حزب را لو داد، تقي اراني هم در زندان شهيد نشد بلكه از دست رفقايش دق كرد و از مريضي مرد.
- رضا شاه هم وابسته به استعمار انگليس بود و هم وابسته به استعمار آلمان، اما همه اسلحه هايش را از استالين و شوروي سوسياليست مي خريد.
- وقتي رضا شاه در سال 1320 از ايران رفت قرار شد يكي از شاهزاده هاي قاجار پادشاه شود، اما اين شازده فارسي بلد نبود و ضمنا عضو نيروي دريايي انگليس بود، به همين دليل قرار شد ايران جمهوري شود، اما استالين با جمهوريت در ايران مخالفت كرد.
- هر ايراني در طول عمرش حداقل نيم ساعتي توده اي بوده است.
- معلوم نيست كه در روز 28 مرداد چه كسي كودتا كرد، چون هم شعبان جعفري( نام تاريخي: شعبون بي مخ) زنداني بود و هم بقايي در زندان بود و اردشير زاهدي هم فراري بود. بعد از كودتا هم فدائيان اسلام و كاشاني كه مدعي هستند كه نفت را ملي كردند، مدعي شدند كه آنها كودتاي 28 مرداد را انجام دادند، البته طرفداران كاشاني و فدائيان اسلام معتقدند كه كودتاي 28 مرداد عليه كاشاني و فدائيان اسلام بود.
- هروقت امپرياليسم جهاني تصميم مي گرفت دموكرات شود در ايران يك جنبش ضد امپرياليستي به راه مي افتاد و روزنامه نگاري ايران پيشرفت مي كرد و تعدادي كشته مي شدند.
- اكثر رهبران جنبش كارگري و كمونيستي ايران بچه پولدارها بودند و اكثر كساني كه در خيابان عليه آنان مبارزه مي كردند و آنها را كتك مي زدند لمپن هاي فقير بودند.
- اميرعباس هويدا يكي از مهم ترين و برجسته ترين روشنفكران ايراني بود كه از اكثر روشنفكران مخالفش بيشتر مي دانست كه در دنيا و ايران چه خبر است. وي سرانجام به اين دليل كه فكر مي كرد مخالفان حكومتش آدمهاي عادلي هستند كشته شد.
- رهبران سوسياليسم جهاني بيشتر حامي ديكتاتوري سلطنتي در ايران بودند تا رهبران دنياي سرمايه داري.
- دكتر علي شريعتي براي نجات كشور از ديكتاتوري،اسلام را تبديل به يك ايدئولوژي تروريستي كرد. از اين ايدئولوژي بعدا عليه خودش و دوستانش استفاده شد.
- مبارزه مسلحانه در ايران با ترجمه غلط بسياري از آثار ماركسيستي آغاز شد، تعداد زيادي بخاطر ترجمه غلط اين كتابها كشته شدند.
- بنيانگذاران جنبش مسلحانه ماركسيست در ايران( مسعود و مجيد احمد زاده و اميرپرويز پويان) تا يكسال قبل از اينكه ماركسيست شوند‏، به دوستانشان قرآن و نهج البلاغه هديه مي دادند. آنان اوايل سال جنگ مسلحانه را آغاز كردند و اواخر سال به شهادت رسيدند.
- رهبر اصلي انقلاب اسلامي ايران محمدرضا پهلوي بود نه امام خميني.
- علت اينكه در 40 سال گذشته سازمان اطلاعاتي ايران توانست گروههاي مخالف سياسي ايران را نابود كند اين بود كه مديران اين سازمان اعضاي سابق همان گروهها بودند.
- ساواك آنقدر در زمان شاه قدرتمند بود كه حتي نخست وزير و معاون ساواك هم از آن مي ترسيدند.
- جلال آل احمد، صمد بهرنگي، دكتر شريعتي، مصطفي خميني.... شهداي گرانقدري بودند كه به مرگ طبيعي مردند.
- ما انقلاب كرديم تا رژيمي را كه از سال 1335 تا 1357 بالغ بر صدها نفر را كشته بود از بين ببريم، بعد خودمان نظامي را بوجود آورديم كه در دو ماه چندهزار نفر را اعدام كرد.
- انقلاب ايران واكنش سياسي روستائياني بود كه به شهر آمده بودند،عليه شهري هايي كه مي خواستند به خارج بروند. در اين واكنش جهل موفق شد ظلم را نابود كند.
- انقلاب ايران، انقلابي متفاوت با انقلابات ديگر بود. اين انقلاب هم فرزندانش را خورد، هم پدرانش( انقلاب ايران پدران متعدد داشت) و هم فرزندان و پدران ديگران را. تمام اين انقلاب به سرعت به جهان صادر شد و هيچ چيزي از آن در داخل باقي نماند.
- ابوالحسن بني صدر يك عمر تلاش كرد تا در ايران جمهوري اسلامي ايجاد شود تا خودش اولين رئيس جمهور اسلامي ايران شود، بعد از اينكه رئيس جمهور شد دنبال راهي مي گشت تا از اين جمهوري فرار كند.
- انقلاب موفق انقلابي است كه فقرا و اقشار پائيني جامعه را حاكم كند. اين واقعيت تلخ در بدترين شكلش توسط محمدعلي رجايي دومين رئيس جمهور پس از انقلاب اتفاق افتاد.
- پنج روحاني در سال 1360 قدرت را پس از امام خميني در دست داشتند، بهشتي كه با خشونت مخالف بود و از همه معتدل تر بود زودتر از همه ترور شد، منتظري كه طرفدار ولايت فقيه بود قرباني نظريه اي شد كه خودش داده بود، موسوي اردبيلي كه از همه آنها باهوش تر بود به قم رفت و مرجع تقليد شد، هاشمي رفسنجاني كه از همه راست تر بود به تدريج بيش از همه به چپ ها نزديك شد و خامنه اي كه اوايل انقلاب از همه چپ تر و روشنفكرتر بود، نماينده جناح راست شد و همه را حذف كرد.
- جنگ ايران و عراق با تجاوز عراق آغاز شد، با تجاوز ايران ادامه پيدا كرد و سرانجام هر دو حكومت در اين جنگ شكست خوردند.
- مشكل مهم خاتمي اين بود كه اپوزيسيون و مردم فكر مي كردند او رهبر اپوزيسيون است نه رئيس جمهور، اما خودش هروقت مي خواست نقش رئيس جمهور را بازي كند يادش مي افتاد رهبر اپوزيسيون است و هروقت مي خواست در موضع رئيس جمهور قرار بگيرد دلش مي خواست رهبر اپوزيسيون باشد.
- مهم ترين مشكل اپوزيسيون بيرون از حكومت ايران اين است كه وجود ندارد.